786
786
به اشکت آبیاری می کنی گلهای قالی را
بهاری میکنی حال و هوای این حوالی را
نگاهم خاطرت باشد ' غرورم را به یاد آور
اگر روزی شکستی بی خبر ظرف سفالی را...
شلوغی های اینجا بابت عطر برنجش نیست...
تو رونق داده ای با خنده هایت فصل شالی را
نبوسیدی مرا یک سال و اندی روز و این شاعر
نمی فهمید قبل از بوسه هایت قحطسالی را...
نزن لبخند وقتی روی لب های تو حساسم
بیا مسدود کن راه گناه احتمالی را
جوان بودم که پرسیدی:کسی را زیر سر داری؟
سری دادم تکان ' گفتم که : رویا نونهالی را
#س_ر_هاشمی
کانال سنگ صبور ( سروده های س_ر_هاشمی)
https://telegram.me/seyedrezahasheminab7
به اشکت آبیاری می کنی گلهای قالی را
بهاری میکنی حال و هوای این حوالی را
نگاهم خاطرت باشد ' غرورم را به یاد آور
اگر روزی شکستی بی خبر ظرف سفالی را...
شلوغی های اینجا بابت عطر برنجش نیست...
تو رونق داده ای با خنده هایت فصل شالی را
نبوسیدی مرا یک سال و اندی روز و این شاعر
نمی فهمید قبل از بوسه هایت قحطسالی را...
نزن لبخند وقتی روی لب های تو حساسم
بیا مسدود کن راه گناه احتمالی را
جوان بودم که پرسیدی:کسی را زیر سر داری؟
سری دادم تکان ' گفتم که : رویا نونهالی را
#س_ر_هاشمی
کانال سنگ صبور ( سروده های س_ر_هاشمی)
https://telegram.me/seyedrezahasheminab7
۱.۵k
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.