فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁵⁹
ویو ا.ت
از عصبانیت جونگکوک خیلی میترسیدم
نمی دونم میخواست منو کجا ببره ولی نگاه عصبیش منو خلی میترسوند
بهم گفت نمی خواد دستمو محکم بگیره خودم برم سوار شم
گفشای من پوتس بود(عکس کفشای ا.ت رو گذاشتم)برای همین با تمام سرعت ام دویدن
جونگکوک گفت...
_ا.ت وایسا(عصبی داد)
ویو جونگکوک
ا.ت یهو شروع کرد به دویدن خیلی سریع می دوید منم پشت سرش میدویدام اما خیلی سریع می دوید بگیرمش حسابشو میرسم
ویو ا.ت
خیلی سریع می دویدم جونگکوک ام پشت سرم می دوید ولی هنوز نگرفته بودام خیلی ترسیده بودام
نمی دونم چرا یه حسی بهم گفت که بدو ام واینسم
جونگکوک هی میگفت وایسا ولی من گوش نمی دادم
خیلی دویدم از کوچه ها هی در میشدم جونگکوک ام دنبالم میآمد هی میرفت توی یه کوچه از اون طرف میرفتم توی یه کوچه ای دیگه
نمی دونم داشتم کجا میرفتم
همین طوری که می دویدم ام رفتم توی یه کوچه که دیدم در یه ساختمان بازه سریع رفتم توش در رو بستم از سوار در نگاه کردم که دیدم
جونگکوک وسط کوچه وایساده هی داره اطرافشون نگاه میکنه
مثل اینکه ندیده کجا آمدم
که دیدم گوشیش رو برداشت زنگ زد به یکی گفت...
مکالمه جونگکوک....
_هی گوش کن میخوام یکی رو برام پیدا کنی خیلی سریع
...........................
_اسمش ا.ت...کیم ا.ت ۲۶ سالشه دکتره قدش بلنده ولی نه زیاد بلند مثلا یه۱۷۰ سانته خیلی خوشگله موهای بلند مشکلی داره چشماشم مشکیه پوستش ام سفیده
............................
_میخوام خیلی سریع پیداش کنی فهمیدی
............................
ویو ا.ت
تمام مشخصات ام رو به یکی گفت یعنی شغلش چیه؟
نمی دونم ولی باید برم یجای بگرنه سریع پیدام میکنه ولی کجا؟
الان نمی دونم کجام؟کیفم که هم پول هم گوشیم توش بود رو جا گذاشتم
حالا چیکار؟
ویو جونگکوک
همین طوری دنبال ا.ت بودام که دیدم رفت توی یه کوچه رفتم دنبالش ولی وقتی رفتم توی کوچه نبود
سریع گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به یکی از افرادم که خیلی بهش اعتماد دارم و دست راستمه و تمام مشخصات ا.ت رو بهش گفتم
باید سریع ا.ت رو پیدا کنم
اون فقط مال منه مال کسی دیگه ای جز من نمی تونه باشه حتی اگه خودشم نخواد بازم مال منه
(می دونم که براتون سواله که شغل جونگکوک چیه پس بر میگردیم به چند سال قبل که جونگکوک هنوز پیش مامانش ا.ت نرفته بود)
part⁵⁹
ویو ا.ت
از عصبانیت جونگکوک خیلی میترسیدم
نمی دونم میخواست منو کجا ببره ولی نگاه عصبیش منو خلی میترسوند
بهم گفت نمی خواد دستمو محکم بگیره خودم برم سوار شم
گفشای من پوتس بود(عکس کفشای ا.ت رو گذاشتم)برای همین با تمام سرعت ام دویدن
جونگکوک گفت...
_ا.ت وایسا(عصبی داد)
ویو جونگکوک
ا.ت یهو شروع کرد به دویدن خیلی سریع می دوید منم پشت سرش میدویدام اما خیلی سریع می دوید بگیرمش حسابشو میرسم
ویو ا.ت
خیلی سریع می دویدم جونگکوک ام پشت سرم می دوید ولی هنوز نگرفته بودام خیلی ترسیده بودام
نمی دونم چرا یه حسی بهم گفت که بدو ام واینسم
جونگکوک هی میگفت وایسا ولی من گوش نمی دادم
خیلی دویدم از کوچه ها هی در میشدم جونگکوک ام دنبالم میآمد هی میرفت توی یه کوچه از اون طرف میرفتم توی یه کوچه ای دیگه
نمی دونم داشتم کجا میرفتم
همین طوری که می دویدم ام رفتم توی یه کوچه که دیدم در یه ساختمان بازه سریع رفتم توش در رو بستم از سوار در نگاه کردم که دیدم
جونگکوک وسط کوچه وایساده هی داره اطرافشون نگاه میکنه
مثل اینکه ندیده کجا آمدم
که دیدم گوشیش رو برداشت زنگ زد به یکی گفت...
مکالمه جونگکوک....
_هی گوش کن میخوام یکی رو برام پیدا کنی خیلی سریع
...........................
_اسمش ا.ت...کیم ا.ت ۲۶ سالشه دکتره قدش بلنده ولی نه زیاد بلند مثلا یه۱۷۰ سانته خیلی خوشگله موهای بلند مشکلی داره چشماشم مشکیه پوستش ام سفیده
............................
_میخوام خیلی سریع پیداش کنی فهمیدی
............................
ویو ا.ت
تمام مشخصات ام رو به یکی گفت یعنی شغلش چیه؟
نمی دونم ولی باید برم یجای بگرنه سریع پیدام میکنه ولی کجا؟
الان نمی دونم کجام؟کیفم که هم پول هم گوشیم توش بود رو جا گذاشتم
حالا چیکار؟
ویو جونگکوک
همین طوری دنبال ا.ت بودام که دیدم رفت توی یه کوچه رفتم دنبالش ولی وقتی رفتم توی کوچه نبود
سریع گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به یکی از افرادم که خیلی بهش اعتماد دارم و دست راستمه و تمام مشخصات ا.ت رو بهش گفتم
باید سریع ا.ت رو پیدا کنم
اون فقط مال منه مال کسی دیگه ای جز من نمی تونه باشه حتی اگه خودشم نخواد بازم مال منه
(می دونم که براتون سواله که شغل جونگکوک چیه پس بر میگردیم به چند سال قبل که جونگکوک هنوز پیش مامانش ا.ت نرفته بود)
۶.۸k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.