فیک جیمین
ازدواج اجباری
پارت 1
ویو ا.ت
با صدای الارم موبایلم بیدارم شدم به زور از تخت دلکندم و رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم ، بعد یه دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم ، موهامو خشک کردم و حالت دادم یه میکاپ کیوت کردم رفتم سمت کمدم یه بلوز گشاد با یه دامن کوتاه که بالای زانوم بود رو پوشیدم و رفتم طبقه ی پایین ، سر میز .
( مامان ا.ت : م.ت ) ( بابا ا.ت : ب.ت )
ا.ت : سلاام 😊😊
م.ت : سلام دخترم
ب.ت : سلام ... ا.ت
ا.ت : بله ؟
ب.ت : امروز بعد از دانشگاه بیا دفترم کارت دارم .
ا.ت : چشم
بعد از صبحونه پاشدم کلید ماشینم رو برداشتم ، سوار ماشین شدم و به سمت سمت دانشگاه حرکت کردم .
پارت 1
ویو ا.ت
با صدای الارم موبایلم بیدارم شدم به زور از تخت دلکندم و رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم ، بعد یه دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم ، موهامو خشک کردم و حالت دادم یه میکاپ کیوت کردم رفتم سمت کمدم یه بلوز گشاد با یه دامن کوتاه که بالای زانوم بود رو پوشیدم و رفتم طبقه ی پایین ، سر میز .
( مامان ا.ت : م.ت ) ( بابا ا.ت : ب.ت )
ا.ت : سلاام 😊😊
م.ت : سلام دخترم
ب.ت : سلام ... ا.ت
ا.ت : بله ؟
ب.ت : امروز بعد از دانشگاه بیا دفترم کارت دارم .
ا.ت : چشم
بعد از صبحونه پاشدم کلید ماشینم رو برداشتم ، سوار ماشین شدم و به سمت سمت دانشگاه حرکت کردم .
۱۳.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.