چندپارتی وقتی پسر خالته
پارت آخر
+سلام
& سلام
+کجاست
&داخل
+یعنی از اون موقع
&آره
رفتیم داخل
جی وون.سلام لیدی
+چی میخای
جی وون.بیا دوباره با هم باشیم
+نه
جی وون.چرا
_چون شوهر داره
جی وون.جان
_مشکل داری
جی وون.بله
_پس خداحافظ
جی وون.منو یادت باشه ات
+به سلامت
سه ماه بعد
روز عروسی
توی آرایشگاه نشسته بودم کارم تموم شده بود
تا هوسوک بیاد
که گوشیم زنگ خورد
_الو
+کجایی
_دارم میام آماده ای
+آره
_باشه بیا دم در آرایشگاه
+اوکی
رفتم دم در
هوسوک چقدر جذاب شده بود
+سلام
_سلام بیبی چقدر خوشگل شدی
+تو هم جذاب شدی ددی
_بریم که دیر شده
+بریم
رفتیم سالن دست بابام رو گرفتم و به سمت هوسوک رفت بابام دستم رو تو دست هوسوک گزاشت
پ.مراقب دخترم باش هوسوک
_چشم پدر جان
عاقد.سرکار خانم ات حاضری تا آخر عمرت عاشق جناب آقای هوسوک باشی (نمیدونم چی نوشتم ولی شما ها ببخشید دیگه)
+بله
عاقد.شما هم حاضرید
_بلع
دوماد میتونید عروس رو بب.وسی.د
همو ب.و.س.ی.د.ن
و همه دست میزدن
چند وقت بعد ی پسر به دنیا اوردن و تا آخر عمر با هم به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان
+سلام
& سلام
+کجاست
&داخل
+یعنی از اون موقع
&آره
رفتیم داخل
جی وون.سلام لیدی
+چی میخای
جی وون.بیا دوباره با هم باشیم
+نه
جی وون.چرا
_چون شوهر داره
جی وون.جان
_مشکل داری
جی وون.بله
_پس خداحافظ
جی وون.منو یادت باشه ات
+به سلامت
سه ماه بعد
روز عروسی
توی آرایشگاه نشسته بودم کارم تموم شده بود
تا هوسوک بیاد
که گوشیم زنگ خورد
_الو
+کجایی
_دارم میام آماده ای
+آره
_باشه بیا دم در آرایشگاه
+اوکی
رفتم دم در
هوسوک چقدر جذاب شده بود
+سلام
_سلام بیبی چقدر خوشگل شدی
+تو هم جذاب شدی ددی
_بریم که دیر شده
+بریم
رفتیم سالن دست بابام رو گرفتم و به سمت هوسوک رفت بابام دستم رو تو دست هوسوک گزاشت
پ.مراقب دخترم باش هوسوک
_چشم پدر جان
عاقد.سرکار خانم ات حاضری تا آخر عمرت عاشق جناب آقای هوسوک باشی (نمیدونم چی نوشتم ولی شما ها ببخشید دیگه)
+بله
عاقد.شما هم حاضرید
_بلع
دوماد میتونید عروس رو بب.وسی.د
همو ب.و.س.ی.د.ن
و همه دست میزدن
چند وقت بعد ی پسر به دنیا اوردن و تا آخر عمر با هم به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان
۹.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.