*راستی اون شلوارک ات جذبه ها*
*راستی اون شلوارک ات جذبه ها*
بعد یه ساعت پرس و جو رسیدیم کرایه تاکسی رو پرداخت کردم و اومدم بیرون یه عمارت بزرگ بود رفتم در زنگ درو زدم که در باز شد رفتم داخل یه حیاط بزرگ بود*ذهن ات اخه مگه سازنده اینجاکرم داره انقد حیاطُ بزرگ درست کرده*
راوی ویو
ات رسید به در و درزد که دید خانم مسنی درو بازکرد
ات؛سلام
اجوما؛سلام شما
برای این آگهی اومدم ات آگهی رو نشون داد
آجوما؛برای خدمتکار شخصی شدن رئیس اومدین
ات؛بله
آجوما؛خب برو بالا اخرین اتاق ته راه رو یه در طلایی هست اونجا رئیس هست بهت برگه استخدام رو میده فقط خیلی کم حرف بزن دخترم
ات؛چشم
پایان راوی
ات ویو
رفتم بالا اون درو پیدا کردم ودر زدم یه پسر با صدایه بمی
گفت؛بیا تو
رفتم داخل دیدم پشت میز یه صندلی هست که صندلیه پشت به منه
پسره؛کارت چیه
ات؛برای اون آگهی اومدم
پسره؛اها
پسره برگشت سمت من و توچشام نگاه کرد منم همین کارو بعد پسره
گفت؛بیا این قرارداد رو امضا کن اول بخون
ات؛چشم
رفتم خوندم که تو یه خط چیزی نوشته بود که به اینگلیسی یا کره ای نبود
ات؛این جمله به انگلیسی یا کره ای نیس
پسره؛درسته اون فقط یه خلاصص اگه خوندی میتونی امضا کنی(بچها بعدا میفهمین اون چیه بعضیا هم شاید بدونن)
ات؛اوکی
امضا کردم و برگه رودادم بهش
ات؛خب من میرم،فعلا
پسره؛کجا
ات؛خونم فردا میام
جیمین؛نمیتونی بری خونت فک کنم منشیم بهت گفته باشه
ات؛منشیتون گفته بودن
جیمین؛خب پس میمونی، اجوماااا
اجوما؛بله پسرم
جیمین؛اجوما اتاق خدمتکار شخصیم رو نشون بده
اجوما؛چشم
*ات توی ذهنش همچین میگه خدمتکار شخصیم که پسره الدنگ*
جیمین؛اجوما یه دقیقه وایسا یچیزی رو یادم رفت خب خانمه..
ات؛جئون ات
جیمین؛اوکی خانم ات چند سالته
ات؛۲۴
(راستی بچه ها قد جیمین=1.74 قد ات=1.70)
جیمین؛میتونی بری هروقت وسایلتو چیدی بیا اتاقم کارت دارم
ات؛چشم
《بچه ها تمام حرفای جیمین سرد بود》
با آجوما رفتیم اتاقم رو نشون داد رفتم داخل اتاقم وسایلم رو چیدم وَ رفتم اتاق اون پسره در زدم
گفت؛بیاتو
ات؛بامن کاری داشتید
جیمین؛به اجوما میگم لباستو بزاره تو اتاقت با اون کار میکنی و برات اینجا یه مبل هست اون گوشه(با انگشت بهش اشاره کرد) میای اونجا میشین تا هروقت کارت داشتم فهمیدی
ات؛بله
جیمین؛خب حالا برو لباست رو عوض کن و بیا یادت باشه نمیتونی استعفا بدی
ات؛چشم
رفتم اتاقی که بهم داده بودن یه لباس رو تخت بود که خیلی باز بود
ات؛اجوماا
اجوما؛چیشده دخترم
ات؛اجوما باید حتما اینو بپوشم
اجوما؛اره دخترم وگرنه تنبیه میشی
ات؛اوکی
اجوما رفت منم رفتم اتاق پرو و پوشیدمش خیلی بد بود (تاوسطای رون ات بودو خط سینش معلوم بود)
ات؛اَهههه اینجا که بدتر از اونجاست که اخراج شدم
(اسلاید دو بدون تِل سر)
بعد یه ساعت پرس و جو رسیدیم کرایه تاکسی رو پرداخت کردم و اومدم بیرون یه عمارت بزرگ بود رفتم در زنگ درو زدم که در باز شد رفتم داخل یه حیاط بزرگ بود*ذهن ات اخه مگه سازنده اینجاکرم داره انقد حیاطُ بزرگ درست کرده*
راوی ویو
ات رسید به در و درزد که دید خانم مسنی درو بازکرد
ات؛سلام
اجوما؛سلام شما
برای این آگهی اومدم ات آگهی رو نشون داد
آجوما؛برای خدمتکار شخصی شدن رئیس اومدین
ات؛بله
آجوما؛خب برو بالا اخرین اتاق ته راه رو یه در طلایی هست اونجا رئیس هست بهت برگه استخدام رو میده فقط خیلی کم حرف بزن دخترم
ات؛چشم
پایان راوی
ات ویو
رفتم بالا اون درو پیدا کردم ودر زدم یه پسر با صدایه بمی
گفت؛بیا تو
رفتم داخل دیدم پشت میز یه صندلی هست که صندلیه پشت به منه
پسره؛کارت چیه
ات؛برای اون آگهی اومدم
پسره؛اها
پسره برگشت سمت من و توچشام نگاه کرد منم همین کارو بعد پسره
گفت؛بیا این قرارداد رو امضا کن اول بخون
ات؛چشم
رفتم خوندم که تو یه خط چیزی نوشته بود که به اینگلیسی یا کره ای نبود
ات؛این جمله به انگلیسی یا کره ای نیس
پسره؛درسته اون فقط یه خلاصص اگه خوندی میتونی امضا کنی(بچها بعدا میفهمین اون چیه بعضیا هم شاید بدونن)
ات؛اوکی
امضا کردم و برگه رودادم بهش
ات؛خب من میرم،فعلا
پسره؛کجا
ات؛خونم فردا میام
جیمین؛نمیتونی بری خونت فک کنم منشیم بهت گفته باشه
ات؛منشیتون گفته بودن
جیمین؛خب پس میمونی، اجوماااا
اجوما؛بله پسرم
جیمین؛اجوما اتاق خدمتکار شخصیم رو نشون بده
اجوما؛چشم
*ات توی ذهنش همچین میگه خدمتکار شخصیم که پسره الدنگ*
جیمین؛اجوما یه دقیقه وایسا یچیزی رو یادم رفت خب خانمه..
ات؛جئون ات
جیمین؛اوکی خانم ات چند سالته
ات؛۲۴
(راستی بچه ها قد جیمین=1.74 قد ات=1.70)
جیمین؛میتونی بری هروقت وسایلتو چیدی بیا اتاقم کارت دارم
ات؛چشم
《بچه ها تمام حرفای جیمین سرد بود》
با آجوما رفتیم اتاقم رو نشون داد رفتم داخل اتاقم وسایلم رو چیدم وَ رفتم اتاق اون پسره در زدم
گفت؛بیاتو
ات؛بامن کاری داشتید
جیمین؛به اجوما میگم لباستو بزاره تو اتاقت با اون کار میکنی و برات اینجا یه مبل هست اون گوشه(با انگشت بهش اشاره کرد) میای اونجا میشین تا هروقت کارت داشتم فهمیدی
ات؛بله
جیمین؛خب حالا برو لباست رو عوض کن و بیا یادت باشه نمیتونی استعفا بدی
ات؛چشم
رفتم اتاقی که بهم داده بودن یه لباس رو تخت بود که خیلی باز بود
ات؛اجوماا
اجوما؛چیشده دخترم
ات؛اجوما باید حتما اینو بپوشم
اجوما؛اره دخترم وگرنه تنبیه میشی
ات؛اوکی
اجوما رفت منم رفتم اتاق پرو و پوشیدمش خیلی بد بود (تاوسطای رون ات بودو خط سینش معلوم بود)
ات؛اَهههه اینجا که بدتر از اونجاست که اخراج شدم
(اسلاید دو بدون تِل سر)
۲۱.۷k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.