پارت ۴۵-نفوذ
... بعد از ظهر...
! بابا باید با بچه ها بریم بیرون زود باش پاشو
! بابا... بابا... باباااااا
-جان بابا من بیدارم
! اره بیداری... زود باش دیرم شد
-بچه سه ساله چجوری میفهمه دیر شدن یعنی چی؟
! دیگه دیگه
-واقعا دارم کم میارم. زود باش بریم
! اخجون پارککک
-*خنده
و اماده میشن و میرن
! سلام بچه ها
/سلام کوک( تهیونگ)
&سلام داداش( جیمین)
«سلام کوکی( شوگا)
! بریم بازی کنیم
همه:بریم
و میرن
سمت باباها:
-وای خدایا امروز پدرم رو دراورد این بچه
؛ پس منی که دوقلو دارم رو چی میگی
€واقعا سختههه
-الان خانوما دارن ریلکس میکنن این ظلم نیست؟
€!؛ اره
-من امشب با سورا کار دارم
؛ درسته شوهرش ولی ما هنوزم داداشش هستیما
€راست میگه
-وای خدایا از چند جهت تخت فشارم یکی نیست کمکم کنه
€ماهم وضعمون همینه نگران نباش
؛ هعی روزگار
در بهار زندگی احساس پیری میکنم با همه ازادگی حس اسیری میکنم
-گل گفتی*😂
€واقعا😂
بعد چند ساعت....
!-ما برگشتیم خونه
+سلام
! مام..
-وات تو دیگه کی هستی؟
+اعه منم سورا چطوری نشناختین؟
-دروغ نگو تو کی هستی؟
! شما کی باشی که ادای مامان من رو در بیاری؟
+واقعا که با هردوتون قهرم چطوری من رو نشناختین؟ من فقط یکم به خودم رسیدم
-مطمئنی فقط یکمه این؟
+اره اصن زنگ بزن از همون خواهرت بپرس
-باشه ببخشید
! من خستم میرم اماده شم بخوابم مامان تو امشب برام قصه میگی؟
+باشه قربونت برم برو من الان میام
! باشه مامانی
سورا ویو*
داشتم میرفتم که یهو کوک دستم رو گرفت
-خانم خوشگله کجا؟ کلی کار داریم امشب😈
+میرم پسرم رو بخوابونم. نمیخوای بفهمی چه بابای خفنی داره که میخوای؟
-من برای اون بابام برای تو همون ددی ام
+اوو.. اروم برو ماهم سوار شیم
-باشه اما فعلا باید مقدمه رو بری که بعد فرار نکنی
+باشه
و خواستم کوک رو اذیت کنم برای همین محکم هاش دادم سمت دیوار
و رفتم نزدیک و یقشو رو گرفتم و سعی کردم رو نوک پام وایسم تا ببوسمش اما امون از قد کوتاه
-او بیبی کوچولو میبینم نمیتونی کارتو خوب انجام بدی!! پس من برات انجام میدم
و یه دفعه کوک هلم داد سمت تخت و سریع روم خیمه زد و شروع کرد به بوسیدنم
اروم لب هام رو میبوسید و مک میزد اما یه دفعه ای ای وحشی شد و شروع کردن به محکم گاز گرفتن
و یه دفعه دستش رو روی رونم از سمت زانو به بالا کشید که بد تحریک شدم
+اه نکن باید..
! مامان چرا نیومدی؟
کوک سریع ازم جدا شد و رفت سمت دیگه
+مامانی مگه هزار بار نگفتم قبل اینکه بیای داخل در بزن؟
! ببخشید پس من میرم سریع بیا این دفعه
+باشه پسرم
-سریع برگرد*
-سریع برگرد*گر گرفته
! بابا باید با بچه ها بریم بیرون زود باش پاشو
! بابا... بابا... باباااااا
-جان بابا من بیدارم
! اره بیداری... زود باش دیرم شد
-بچه سه ساله چجوری میفهمه دیر شدن یعنی چی؟
! دیگه دیگه
-واقعا دارم کم میارم. زود باش بریم
! اخجون پارککک
-*خنده
و اماده میشن و میرن
! سلام بچه ها
/سلام کوک( تهیونگ)
&سلام داداش( جیمین)
«سلام کوکی( شوگا)
! بریم بازی کنیم
همه:بریم
و میرن
سمت باباها:
-وای خدایا امروز پدرم رو دراورد این بچه
؛ پس منی که دوقلو دارم رو چی میگی
€واقعا سختههه
-الان خانوما دارن ریلکس میکنن این ظلم نیست؟
€!؛ اره
-من امشب با سورا کار دارم
؛ درسته شوهرش ولی ما هنوزم داداشش هستیما
€راست میگه
-وای خدایا از چند جهت تخت فشارم یکی نیست کمکم کنه
€ماهم وضعمون همینه نگران نباش
؛ هعی روزگار
در بهار زندگی احساس پیری میکنم با همه ازادگی حس اسیری میکنم
-گل گفتی*😂
€واقعا😂
بعد چند ساعت....
!-ما برگشتیم خونه
+سلام
! مام..
-وات تو دیگه کی هستی؟
+اعه منم سورا چطوری نشناختین؟
-دروغ نگو تو کی هستی؟
! شما کی باشی که ادای مامان من رو در بیاری؟
+واقعا که با هردوتون قهرم چطوری من رو نشناختین؟ من فقط یکم به خودم رسیدم
-مطمئنی فقط یکمه این؟
+اره اصن زنگ بزن از همون خواهرت بپرس
-باشه ببخشید
! من خستم میرم اماده شم بخوابم مامان تو امشب برام قصه میگی؟
+باشه قربونت برم برو من الان میام
! باشه مامانی
سورا ویو*
داشتم میرفتم که یهو کوک دستم رو گرفت
-خانم خوشگله کجا؟ کلی کار داریم امشب😈
+میرم پسرم رو بخوابونم. نمیخوای بفهمی چه بابای خفنی داره که میخوای؟
-من برای اون بابام برای تو همون ددی ام
+اوو.. اروم برو ماهم سوار شیم
-باشه اما فعلا باید مقدمه رو بری که بعد فرار نکنی
+باشه
و خواستم کوک رو اذیت کنم برای همین محکم هاش دادم سمت دیوار
و رفتم نزدیک و یقشو رو گرفتم و سعی کردم رو نوک پام وایسم تا ببوسمش اما امون از قد کوتاه
-او بیبی کوچولو میبینم نمیتونی کارتو خوب انجام بدی!! پس من برات انجام میدم
و یه دفعه کوک هلم داد سمت تخت و سریع روم خیمه زد و شروع کرد به بوسیدنم
اروم لب هام رو میبوسید و مک میزد اما یه دفعه ای ای وحشی شد و شروع کردن به محکم گاز گرفتن
و یه دفعه دستش رو روی رونم از سمت زانو به بالا کشید که بد تحریک شدم
+اه نکن باید..
! مامان چرا نیومدی؟
کوک سریع ازم جدا شد و رفت سمت دیگه
+مامانی مگه هزار بار نگفتم قبل اینکه بیای داخل در بزن؟
! ببخشید پس من میرم سریع بیا این دفعه
+باشه پسرم
-سریع برگرد*
-سریع برگرد*گر گرفته
۴.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.