یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان خانه ارواح
پارت بیست و نه
اکتای:اشتباه از منه که تورو گرفتم
با اخم رفت
اصلا محلش ندادم به تمیز کردن خونه ادامه دادم
بعد>>
دراز کشیده بودم خیلی خسته شده بودم
هلنا:ابجی امشب مهمونی مالماسکه هست کسی کسیو نمیشناسه میای بریم
اِلیس:نه خستم تو برو من نمیام
هلنا با هزار جور خواهش راضیم کرد
ولی خیلی خسته بودم جوری بود که کمرم داشت به دو قسمت تقسیم میشد
یه لباس پف دار طلایی
یه نقاب طلایی
با کفش طلایی
رز لب سرخ
موهام رو باز گذاشتم
چشمامو که ابی وای خدایا چقدر خوشگل شدم
وارد مهمونی شدیم هیچ کسی کسیو نمیشناخت
همه روی صورتشو نقاب داشتن
روی صندلی نشستم
آلیس:میشه یه نوشیدنی بدین
پرسنل:حتما ولی خیلی قوی هستش
آلیس:نه چیزی نمیشه بده
نوشیدنی رو خوردم زهر مار بود
رمان خانه ارواح
پارت بیست و نه
اکتای:اشتباه از منه که تورو گرفتم
با اخم رفت
اصلا محلش ندادم به تمیز کردن خونه ادامه دادم
بعد>>
دراز کشیده بودم خیلی خسته شده بودم
هلنا:ابجی امشب مهمونی مالماسکه هست کسی کسیو نمیشناسه میای بریم
اِلیس:نه خستم تو برو من نمیام
هلنا با هزار جور خواهش راضیم کرد
ولی خیلی خسته بودم جوری بود که کمرم داشت به دو قسمت تقسیم میشد
یه لباس پف دار طلایی
یه نقاب طلایی
با کفش طلایی
رز لب سرخ
موهام رو باز گذاشتم
چشمامو که ابی وای خدایا چقدر خوشگل شدم
وارد مهمونی شدیم هیچ کسی کسیو نمیشناخت
همه روی صورتشو نقاب داشتن
روی صندلی نشستم
آلیس:میشه یه نوشیدنی بدین
پرسنل:حتما ولی خیلی قوی هستش
آلیس:نه چیزی نمیشه بده
نوشیدنی رو خوردم زهر مار بود
۶.۳k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.