رمان(عشق)پارت۱۹
ملیسا:الان چیکار کنم.....وایسا..وایسا الان یه زنگ به سوسن میزنم فقط خدا کنه جواب بده و حالش خوب باشه و نگرانی من بیهوده باشه...وای خدا به خیر بگذرونه.(ملیسا به سوسن زنگ میزنه.......مشترک گرامی در دسترس نیست..............).چ....چ..چی.....نه آخه چرا...چرا جواب نمیدی بزار به عمر زنگ بزنم.(ملیسا به عمر زنگ میزنه). ملیسا(باگریه):ا....ا...ال...الو. عمر:چی شده ملیسا چرا صدات اینجوریه ببینم تو خوبی؟. ملیسا:سوسن خونه نیست هرچی بهش زنگ میزنم جواب نمیده😭😭😭😭نکنه...نکنه اتفاقی براش افتاده ۳ بار بهش زنگ زدم هر ۳ بار دردسترس نبود😭😭😭😭😭😭😭. عمر:نهههههههه.......من مطمئنم کار اون عوضیه(و تلفن رو قطع میکنه). ملیسا:الو الو چرا قطع کرد وای حالا چی میشه چیکار کنم بزار یه بار دیگه بهش زنگ بزنم. «همین لحظه تو خونه ی فرید». فرید:خداروشکر که قبول کردی چون این به نفع خودتم بود سوزی جونم. سوسن:آره من دیگه به خودم اومدم و میدونم که کسی که منو بیشتر از همه دوست داره فقط تویی. فرید:خوشم اومد(عمر به فرید زنگ میزنه)آآ..عمر داره زنگ میزنه چیکار کنم عشقم.
سوسن:نمیدونم اما چرا داره به تو زنگ میزنه؟. فرید:نمیدونم....ولش کن من جواب اون عوضی رو نمیدم......مثلاً میخواد چی بگه؟بگه هر جا هستی پیدات میکنم......هر چند الان دیگه فرقی نداره چون تو منو بخشیدی و فهمیدی که از عمد نبوده و در این شرایط که تو شکایتت رو پس گرفتی....پس دیگه مشکلی نیست. سوسن:آره دیگه مشکلی نیست....دیگه پلیسا باهات کاری ندارن نیازی به نگرانی نیست...دیگه من کنارتم. «۲ ساعت پیش»...................
سوسن:نمیدونم اما چرا داره به تو زنگ میزنه؟. فرید:نمیدونم....ولش کن من جواب اون عوضی رو نمیدم......مثلاً میخواد چی بگه؟بگه هر جا هستی پیدات میکنم......هر چند الان دیگه فرقی نداره چون تو منو بخشیدی و فهمیدی که از عمد نبوده و در این شرایط که تو شکایتت رو پس گرفتی....پس دیگه مشکلی نیست. سوسن:آره دیگه مشکلی نیست....دیگه پلیسا باهات کاری ندارن نیازی به نگرانی نیست...دیگه من کنارتم. «۲ ساعت پیش»...................
۴.۶k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.