وانشات 《 اتک ان تایتان ، attack an taitan 》
(یه توضیح کوتاه ، غیر هنتای )
۰
۰
۰
حدودا ظهر شده بود و وقت ناهار بود ، همه مشغول کار و تایتان کشی بودن ولی لیوای بخاطر اینکه پاش آسیب دیده بود نمی تونست تایتان بکشه و به گروه کمک کنه ، برای همین داشت تاریخ توکیو و ژاپن رو میخوند تا اینکه ارن از راه رسید.
۰
ارن : کاپتان حالتون چطوره؟!
لیوای : اول باید سلام کنی ارن
۰
ارن صاف وایساد و به کتابی که لیوای میخنود نگا کرد.
۰
ارن : اون چه کتابیه کاپتان؟
لیوای : فوضولیش به تو نیومده
۰
ارن رفت نزدیک لیوای و فنجون قهوه لیوای رو برداشت و رفت تو دور ترین نقطه خونهای که لیوای توش بود.
لیوای پاشد و اخم کرد.
۰
لیوای : ارن اون قهوه رو بده من
ارن : پس بجاش باید بهم یاد بدید چطوری با وسایل پرواز سریع حرکت کنم
لیوای : باشه فقط اون قهوه رو بده من شلیل مرده
۰
ارن قهوه لیوای رو بهش داد و کمک کرد که لیوای بیاد بیرون خونه.
۰
لیوای : خب ، اول باید پاهاتو به عرض شونهات باز کنی دوم ، نباید خم شی ، سوم اینه که نباید پاهاتو توی هوا موقعی که معلق هستی زیاد تکون بدی
ارن : ولی اگه پاهامو تکون ندم میوفتم
لیوای : پس انقدر تمرین کن و زمین بخور تا یاد بگیری
ارن : چشم!
۰
بعد ۳ ساعت تمرین ، ارن یاد گرفت که با وسایل مانور سه بعدی سریع حرکت کنه.
۰
لیوای : چه عجب یاد گرفتی
ارن : بله ، ازتون ممنونم!
۰
بعد ۴ هفته لیوای حالش خوب شد و به عملیات ها منتقل شد ، و با ارن به تایتان ها حمله میکردن
۰
۰
۰
( امیدوارم خوشتون اومده باشه ، لایک که خوشحال میشم)
۰
۰
۰
حدودا ظهر شده بود و وقت ناهار بود ، همه مشغول کار و تایتان کشی بودن ولی لیوای بخاطر اینکه پاش آسیب دیده بود نمی تونست تایتان بکشه و به گروه کمک کنه ، برای همین داشت تاریخ توکیو و ژاپن رو میخوند تا اینکه ارن از راه رسید.
۰
ارن : کاپتان حالتون چطوره؟!
لیوای : اول باید سلام کنی ارن
۰
ارن صاف وایساد و به کتابی که لیوای میخنود نگا کرد.
۰
ارن : اون چه کتابیه کاپتان؟
لیوای : فوضولیش به تو نیومده
۰
ارن رفت نزدیک لیوای و فنجون قهوه لیوای رو برداشت و رفت تو دور ترین نقطه خونهای که لیوای توش بود.
لیوای پاشد و اخم کرد.
۰
لیوای : ارن اون قهوه رو بده من
ارن : پس بجاش باید بهم یاد بدید چطوری با وسایل پرواز سریع حرکت کنم
لیوای : باشه فقط اون قهوه رو بده من شلیل مرده
۰
ارن قهوه لیوای رو بهش داد و کمک کرد که لیوای بیاد بیرون خونه.
۰
لیوای : خب ، اول باید پاهاتو به عرض شونهات باز کنی دوم ، نباید خم شی ، سوم اینه که نباید پاهاتو توی هوا موقعی که معلق هستی زیاد تکون بدی
ارن : ولی اگه پاهامو تکون ندم میوفتم
لیوای : پس انقدر تمرین کن و زمین بخور تا یاد بگیری
ارن : چشم!
۰
بعد ۳ ساعت تمرین ، ارن یاد گرفت که با وسایل مانور سه بعدی سریع حرکت کنه.
۰
لیوای : چه عجب یاد گرفتی
ارن : بله ، ازتون ممنونم!
۰
بعد ۴ هفته لیوای حالش خوب شد و به عملیات ها منتقل شد ، و با ارن به تایتان ها حمله میکردن
۰
۰
۰
( امیدوارم خوشتون اومده باشه ، لایک که خوشحال میشم)
۱.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.