سناریو
وقتی خوابی و میبوسنت و تو بیدار میشی
نامجون: اب دهنشو قورت میده و با استرس دیتشو از پشت توی موهاش میکشه و میگه: آه....ببین...چیزه...خب....معذرت میخوام دست خودم نبود
جین:چیزه خب...دلتم بخواد لبات لبای هندسامم حس کنن وااااا
یونگی:خمار نگات میکنه و با زبونش لپشو میده بیرون بعد یهویی ادامه میده
جیهوپ:خودشو به خواب میزنه
جیمین: در حالی که از خجالت لپاش سرخ شده میخنده و سرشو زیر پتو میبره
تهیونگ: تا میبینه بیدار شدی روت خیمه میزنه و سرشو میبره تو گرنت و زیر گوشت میگه، خوب موقعی بیدار شدی
جونگکوک: خنده ی خرگوشی ولی بعدش جدی میشه و اروم میگه :میشه ادامش بدم؟
نامجون: اب دهنشو قورت میده و با استرس دیتشو از پشت توی موهاش میکشه و میگه: آه....ببین...چیزه...خب....معذرت میخوام دست خودم نبود
جین:چیزه خب...دلتم بخواد لبات لبای هندسامم حس کنن وااااا
یونگی:خمار نگات میکنه و با زبونش لپشو میده بیرون بعد یهویی ادامه میده
جیهوپ:خودشو به خواب میزنه
جیمین: در حالی که از خجالت لپاش سرخ شده میخنده و سرشو زیر پتو میبره
تهیونگ: تا میبینه بیدار شدی روت خیمه میزنه و سرشو میبره تو گرنت و زیر گوشت میگه، خوب موقعی بیدار شدی
جونگکوک: خنده ی خرگوشی ولی بعدش جدی میشه و اروم میگه :میشه ادامش بدم؟
۱۰.۷k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.