magical land ۲
part³
جینا:بانو کیم یه لحظه اروم بگیرین
جیمین:الان من سورپرایز شدم ؟ خیر"پوکر"
کوک: تمام شد خیلی تاثیر گذار بود
جیمین:جینا یورا کو
جینا:اینا
یورا:چیه دایی
جیمین : هیچی نیست احساس کردم گم شدی
سوهو:ولی تو از کجا فهمیدی که یه سرزمین دیگه وجود داره
جیمین:هیچی خواب دیدم
کوک:تو اون زمان کما؟
جین:هوپی چرا از اول اومدیم سرت تو گوشیه
جیمین:الان میگه یه خاطر خواه داره ولش نمیکنه
هوپی:تو جنی منی چیزی هستی که اینا رو میدونی
جیمین:همینطوری گفتم"خنده"
هانا:یونا این داداشت نیومد
یونا:زنگش زدم گفت داره میاد
جیمین:هی زندگی ولی هرچی فکر میکنم موندم این چه طرز مو بستن برای یه دختره
یورا:مامانم حتی نمیزاره لباس مورد علاقم رو بپوشم
جیمین:مامانت زیادی گوه میخوره بیا بریم کوتوله
جینا:من چرا دیگه باید فوش بشنوم
جیمین:چون الاغی
پسر کوچک با خواهر زاده اش به سمت اتاق رفتن اول خواهر زاده اش یکم موهایش رو به هم ریخت و بعد از اون دختر کوچک به پایین رفت و پسرک داستان شروع کرد به مرتب کردن خودش و بعد از ۱۰ دقیقه از پله های بلورین خیلی باکلاس به پایین رفت ناگه چشمانش به نفری که از در وارد میشد رفت تمام لحظه های خاطراتش"که ادمین ۱۹ پارت بخاطرش نوشت" رو یادش اومد راهش رو به اشپزخونه تغییر داد و تصمیم گرفت یکم اب به صورتش بزند تا حالش دوباره خوب بشود بعد از این کار با خنده به سمت خانواده اش رفت
یورا:دایی حالت خوبه
جیمین:اره
سوا:خب پسرم ایشون مین یونگی هستن پسر خانواده مین
جیمین:دیدم داره از در میاد تو
یونا:چطوری
جیمین:خب خیلی درازه دیده میشه
کوک:تو هرکس یک سانتم ازت بلندتر باشه بهش میگی دراز"اخم"
ته:واقعا فازت عجیبه بچه
جیمین:به بنده هیچ ربطی ندارد
هوپی:چرا احساس میکنم لنز گذاشتی
جیمین:نه رنگ چشمامه "خنده"
هوپی:ولی سبز پاستیلی بچه عجیبی هستی
جیمین:اسمم پارک جیمینه نه بچه "اخم"
جین:خو حالا جوجه
جیمین:"فیس پوکر"
نامی:به هر حال اینا روت اسم میزارن
کوک:جوجه هم بهش میاد
جیمین:کجام جوجه هست ادم نباید خیلی دراز باشه حالا اشاره مستقیم نمیکنم و نه خیلی کوتاه مثل یورا
جینا:ببخشید اگر یورا ۳ سالشه تو ۱۸ سال" عصبی"
جیمین:چیه خانم فیلسوف نخوردمش که
ادمین:جغدانم که فکر کنم الان خواب هستین خواستم بگم من قرارم برم کلاس زبان و نمیتونم تا ساعت ۲ پارت بزارم از صبح ساعت ۷ داشتم پارت می‌نوشتم اخر هم یک پارت کامل نشد دوستتون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه ای لاو یو 🐨🦙🐱🐿️🐥🐻🐰💜
جینا:بانو کیم یه لحظه اروم بگیرین
جیمین:الان من سورپرایز شدم ؟ خیر"پوکر"
کوک: تمام شد خیلی تاثیر گذار بود
جیمین:جینا یورا کو
جینا:اینا
یورا:چیه دایی
جیمین : هیچی نیست احساس کردم گم شدی
سوهو:ولی تو از کجا فهمیدی که یه سرزمین دیگه وجود داره
جیمین:هیچی خواب دیدم
کوک:تو اون زمان کما؟
جین:هوپی چرا از اول اومدیم سرت تو گوشیه
جیمین:الان میگه یه خاطر خواه داره ولش نمیکنه
هوپی:تو جنی منی چیزی هستی که اینا رو میدونی
جیمین:همینطوری گفتم"خنده"
هانا:یونا این داداشت نیومد
یونا:زنگش زدم گفت داره میاد
جیمین:هی زندگی ولی هرچی فکر میکنم موندم این چه طرز مو بستن برای یه دختره
یورا:مامانم حتی نمیزاره لباس مورد علاقم رو بپوشم
جیمین:مامانت زیادی گوه میخوره بیا بریم کوتوله
جینا:من چرا دیگه باید فوش بشنوم
جیمین:چون الاغی
پسر کوچک با خواهر زاده اش به سمت اتاق رفتن اول خواهر زاده اش یکم موهایش رو به هم ریخت و بعد از اون دختر کوچک به پایین رفت و پسرک داستان شروع کرد به مرتب کردن خودش و بعد از ۱۰ دقیقه از پله های بلورین خیلی باکلاس به پایین رفت ناگه چشمانش به نفری که از در وارد میشد رفت تمام لحظه های خاطراتش"که ادمین ۱۹ پارت بخاطرش نوشت" رو یادش اومد راهش رو به اشپزخونه تغییر داد و تصمیم گرفت یکم اب به صورتش بزند تا حالش دوباره خوب بشود بعد از این کار با خنده به سمت خانواده اش رفت
یورا:دایی حالت خوبه
جیمین:اره
سوا:خب پسرم ایشون مین یونگی هستن پسر خانواده مین
جیمین:دیدم داره از در میاد تو
یونا:چطوری
جیمین:خب خیلی درازه دیده میشه
کوک:تو هرکس یک سانتم ازت بلندتر باشه بهش میگی دراز"اخم"
ته:واقعا فازت عجیبه بچه
جیمین:به بنده هیچ ربطی ندارد
هوپی:چرا احساس میکنم لنز گذاشتی
جیمین:نه رنگ چشمامه "خنده"
هوپی:ولی سبز پاستیلی بچه عجیبی هستی
جیمین:اسمم پارک جیمینه نه بچه "اخم"
جین:خو حالا جوجه
جیمین:"فیس پوکر"
نامی:به هر حال اینا روت اسم میزارن
کوک:جوجه هم بهش میاد
جیمین:کجام جوجه هست ادم نباید خیلی دراز باشه حالا اشاره مستقیم نمیکنم و نه خیلی کوتاه مثل یورا
جینا:ببخشید اگر یورا ۳ سالشه تو ۱۸ سال" عصبی"
جیمین:چیه خانم فیلسوف نخوردمش که
ادمین:جغدانم که فکر کنم الان خواب هستین خواستم بگم من قرارم برم کلاس زبان و نمیتونم تا ساعت ۲ پارت بزارم از صبح ساعت ۷ داشتم پارت می‌نوشتم اخر هم یک پارت کامل نشد دوستتون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه ای لاو یو 🐨🦙🐱🐿️🐥🐻🐰💜
۵.۵k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.