P3 عشق اجباری
ا/ت کنار من میشینه اتمام ویو
ا/ت با ترس رفت کنار کوک نشست .
بعد از کلاس ا/ت با دوستایی که تازه پیدا کرده بود
از دانشگاه بیرون رفت.
تقریبا وسط راه بود که ا/ت از دوستاش خداحافظی
کرد و سمت خونه خودش رفت.
رفت و رفت تا.....
رفت و رفت تا یهو۴ تا پسر جلوش ظاهر شدن.
ا/ت : چیییی ش شما ها اینجا چیکار می کنید؟
چ چرا تغیبم کردید؟ (با ترس)
کوک : پسرا
شوگا،جیمین و تهیونگ ا/ت رو محاصره (نمی دونم درسته یا نه) کردن.
ویو ا/ت
کوک آروم آروم سمتم میومد و من نمی تونستم از جام تکون بخورم که از ترس چشمامو بستم و کوک
آروم لباشو رو لبام گذاشت . اتمام ویو
ویو کوک
داشتم آروم سمتش میرفتم که چشماشو بست وای
این دختر خیلی کیوته. اتمام ویو
پسرا : اووووووو
کوک از ا/ت جدا شد و گفت : برید و نزارید کسی پاشو تو کوچه بزاره. (نکته* اینا تو یه کوچه بمبست بودن)
پسرا رفتن و......
پایین تر
پایین تر
پایین تر
و اما شرایط پارت بعد
لایک ۱۰
کامنت ۱۵
فالو ۳
اگه قشنگ نمی نویسم بگید یه فیک دیگه رو شروع کنم.
اگرم قشنگه بگید ادامه بدم
ا/ت با ترس رفت کنار کوک نشست .
بعد از کلاس ا/ت با دوستایی که تازه پیدا کرده بود
از دانشگاه بیرون رفت.
تقریبا وسط راه بود که ا/ت از دوستاش خداحافظی
کرد و سمت خونه خودش رفت.
رفت و رفت تا.....
رفت و رفت تا یهو۴ تا پسر جلوش ظاهر شدن.
ا/ت : چیییی ش شما ها اینجا چیکار می کنید؟
چ چرا تغیبم کردید؟ (با ترس)
کوک : پسرا
شوگا،جیمین و تهیونگ ا/ت رو محاصره (نمی دونم درسته یا نه) کردن.
ویو ا/ت
کوک آروم آروم سمتم میومد و من نمی تونستم از جام تکون بخورم که از ترس چشمامو بستم و کوک
آروم لباشو رو لبام گذاشت . اتمام ویو
ویو کوک
داشتم آروم سمتش میرفتم که چشماشو بست وای
این دختر خیلی کیوته. اتمام ویو
پسرا : اووووووو
کوک از ا/ت جدا شد و گفت : برید و نزارید کسی پاشو تو کوچه بزاره. (نکته* اینا تو یه کوچه بمبست بودن)
پسرا رفتن و......
پایین تر
پایین تر
پایین تر
و اما شرایط پارت بعد
لایک ۱۰
کامنت ۱۵
فالو ۳
اگه قشنگ نمی نویسم بگید یه فیک دیگه رو شروع کنم.
اگرم قشنگه بگید ادامه بدم
۱۱.۰k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.