مافیای عاشقpart6
مافیای عاشق Part6
جونگ کوک رفت و هایون با افکارش تنها گذاش
هایون:این از کجا میدونه پشماممممممم
ولی من اینجا نمیمونم یه راه فراری پیدا میکنم
صدای تایر ماشین اومد نشون دهنده خارج شدن جونگ کوک از عمارته
ینی الان میتونم نقشمو عملی کنم
یه شلوار مشکی تقریبا جذب پام بود با نیم تنه جذب مشکی موهامم ک طبق معمول باز اما گوشیم.........
گوشیم؟گوشیم کجاس؟
واییییییییییی؟گوشیممممم سرم و چرخوندم اما گوشیم و ندیدم چشمم خورد به کشو شاید تو کشو باشه از سر تخت بلند شدم و رفتم سمت کشو خیلی تلاش کردم باز شه اما قفل بود😐پس نشونه ی اینه که گوشیم توشه وگرنه این تا چند روز پیش قفل نبود میدونستم همیشه یه چاقو تو اتاقه جاشم میدونستم چاقو رو برداشتم و قفلش و باز کردم به همین سادگی
هایون:یسسسس به من میگن کیم هایون😶🫥😶🌫️
هایون:ععععععع گوشیه نازنینمممم
گوشیو برداشتم و رفتم سمت پنجره پایین و نگاه کردم ارتفاع اش زیاد بود نه خیلی زیاد
هایون:هایون خجالت بکش تو پلیسی نباید از ارتفاع بترسی(بچم خیلی شوخ طبع حرف زیاد میزنه😂😐)
یهو صدا اجوما اومد
اجوما:خانم غذا حاضره
هایون:تا صدا اجوما اومد کنترلم از دستم در رفت که با مخ پرت شدم پایین
هایون:اخخخخخخخ(جیغ بنفش ولی اروم)خدا بگم چیکارت کنه جونگ کوک که منو به چه روزی انداختی
هایون:فک کنم مچ پام در رفت(با گریه و لوس بازی)
هایون:وللش باید برم
اجوما:خانم؟خانم؟
اجوما ویو
هرچی در زدم کسی جواب ندادم فک کردم خوابه خواستم بیدارش کنم که بیاد غذا بخوره رفتم تو اتاق دیدم هیچکس تو اتاق نی در پنجره بازه
اجوما:هیننننن؟خانم؟باید به ارباب خبر بدم!
ادامه پارت بعد
برید کیف کنید واستون چی گذاشتم
جونگ کوک رفت و هایون با افکارش تنها گذاش
هایون:این از کجا میدونه پشماممممممم
ولی من اینجا نمیمونم یه راه فراری پیدا میکنم
صدای تایر ماشین اومد نشون دهنده خارج شدن جونگ کوک از عمارته
ینی الان میتونم نقشمو عملی کنم
یه شلوار مشکی تقریبا جذب پام بود با نیم تنه جذب مشکی موهامم ک طبق معمول باز اما گوشیم.........
گوشیم؟گوشیم کجاس؟
واییییییییییی؟گوشیممممم سرم و چرخوندم اما گوشیم و ندیدم چشمم خورد به کشو شاید تو کشو باشه از سر تخت بلند شدم و رفتم سمت کشو خیلی تلاش کردم باز شه اما قفل بود😐پس نشونه ی اینه که گوشیم توشه وگرنه این تا چند روز پیش قفل نبود میدونستم همیشه یه چاقو تو اتاقه جاشم میدونستم چاقو رو برداشتم و قفلش و باز کردم به همین سادگی
هایون:یسسسس به من میگن کیم هایون😶🫥😶🌫️
هایون:ععععععع گوشیه نازنینمممم
گوشیو برداشتم و رفتم سمت پنجره پایین و نگاه کردم ارتفاع اش زیاد بود نه خیلی زیاد
هایون:هایون خجالت بکش تو پلیسی نباید از ارتفاع بترسی(بچم خیلی شوخ طبع حرف زیاد میزنه😂😐)
یهو صدا اجوما اومد
اجوما:خانم غذا حاضره
هایون:تا صدا اجوما اومد کنترلم از دستم در رفت که با مخ پرت شدم پایین
هایون:اخخخخخخخ(جیغ بنفش ولی اروم)خدا بگم چیکارت کنه جونگ کوک که منو به چه روزی انداختی
هایون:فک کنم مچ پام در رفت(با گریه و لوس بازی)
هایون:وللش باید برم
اجوما:خانم؟خانم؟
اجوما ویو
هرچی در زدم کسی جواب ندادم فک کردم خوابه خواستم بیدارش کنم که بیاد غذا بخوره رفتم تو اتاق دیدم هیچکس تو اتاق نی در پنجره بازه
اجوما:هیننننن؟خانم؟باید به ارباب خبر بدم!
ادامه پارت بعد
برید کیف کنید واستون چی گذاشتم
۹.۸k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.