𝐛𝐚𝐝 𝐛𝐨𝐲 p35
*صبح*
ات ویو:
از خواب بیدار شدم تا خواستم بلند شم زیر دلم درد کرد و نتونستم بلند شم به کوک نگاه کردم چه مظلوم و کیوت خوابیده کسی ندونه باورم نمیکنه که قاتل باشه
کوک: تو یه روز زل میزنی به من میمیری؟
ات: کوک
کوک: جان؟
ات: الان من میمیرم
کوک: چرا؟ :/
ات: زیر دلم خیلی درد میکنه احساس میکنم قراره بمیرم
کوک: نه این اثرات دیشبه *نیشخند*
ات: نه نه نگووووو
کوک: مگه چیه؟
ات: خجالتم خوب چیزیه
رفتم زیر پتو
کوک: پاشو مامانت نگرانت شده
ات: نمیتونم
کوک: پس بیا حموم
ات: با تو؟؟!!!!
کوک: نه پس با عمم
ات: باشه
یهو بلندم کرد برد تو وان
کوک: چقدر اندامت خوبه
ات: یاااااا کوککککککککککککککک
کوک: آخ غلط کردم روانی
از حموم اومدیم بیرون یکی از هودی هاش رو پوشیدم و آروم همراهش رفتم پایین
م.ات: دخترم خوبی؟درد داری؟
ات: نه چرا داشته باشم؟
کوک: *با نیشخند زل زده به ات*
م.ج: کوک پسره ی منحرف شب چیکار کردیییی (گوش کوک رو گرفت)
کوک: آخ.... من کاری نکردم
م.ج: پس اون صدای جن بود نصف شبی؟؟؟
کوک: شما دم در بودین؟؟؟
م.ج: آره
کوک: مگه مرض دارین
ات: دم.. در بودین... *مرز گوجه بودن رو رد کرد*
م.ات: ببین دخترم اینکه خجالت نداره
کوک: بخدا آدم به یچیزی با اسم حریم شخصی نیاز داره
م.ج: من مادرتم اونم مادر زنته باید بفهمیم چکار میکنید
ات: آخه....
هانی: خوب حالا بچه پسره یا دختر؟
ات: تو از کجا اومدی
کوک: ماشالا اینم همجا هست
م.ات: من گفتم بیاد
ات: اصلا من میرم تو اتاق
رفتم تو اتاق در هم محکم بستم خودمو پرت کردم رو تخت
ات: وایییییییی من دیشب چیکار کردم آبرو نداشتم رفتتتتتت وای خدااااا
کوک: عه چرا جیغ جیغ میکنی
ات: برو گمشو همش تقصیر توعه
کوک: من نبودم الان بهت تجاوز شده بود عزیزم
ات: ببین اگه تو نبودی اصلا من تو خونه تو نبودم
کوک: حالا هرچی
دیدم اومد کنارم نشست
ات: نمیخوام ببینمت برو اونور
کوک: میخوام بخوابم
ات: تو همین الان بیدار شدی
ات: راستی کوک
کوک: جانم؟
ات: این یکی هودی رو بده به من خیلی خوشگله
کوک: آخه من خودم دوستش دارم
ات: مال خودمه الانم گمشو اونور
کوک: حامله ای؟
ات: کوککککککک
کوک: آخه اعصاب نداری
ات: چه ربطی داشت
بلند شدم خواستم بزنمش که جا خالی داد
ات: چرا نمیزاری بزنمت؟
کوک: بخدا دیوونه شدی بیا بریم دکتر
ات:یکمم نمیشه باهاش شوخی کرد
بلند شدم رفتم تلویزیون نگاه کنم یه نودل هم برداشتم نشستم پای فیلم باب اسفنجی
ات: من یه گوگولی مگولم تو یه گوگولی مگولی ما گوگول مگول هستیم گوگولی گوگولی (جر🗿😂)
کوک: خدا شفا بده
دیدم کوک پشت سرم وایساده
ات: چیه؟
کوک: هیچ راحت باش
ات: قربانت راحتم
کوک: راستی تهیونگ داره میاد
ات: آخ جوننننن تهیونگگگگگگ
کوک: شوهرت جلوت وایساده اونوقت تو برای تهیونگ ذوق میکنی؟ قلبم شکست
صدا زنگ در اومد خودم رفتم باز کردم تا تهیونگ رو دیدم پریدم بغلش
ات: ته جونم
تهیونگ: بخدا به من رحم کن الان کوک منو جر میده
جیمین: تهیونگ دلم به حالت میسوزه
ات: جیمینی جونم
کوک: ته جیمین بیاید اینجا
جیمین: اوک
کوک: میشه اینقدر به زن من نچسبین؟
تهیونگ: بخدا خودش میاد
کوک: خوب بهش محل ندین
جیمین: نمیشه خیلی کیوته
ات: چی زر زر میکنین بیاین اینجا چیپس بخورید
تهیونگ: من میرم چیپس بخورم
کوک: شکمت از من مهمتره؟
تهیونگ: یس
نشستیم دور هم حرف زدیم
*پس زمانی به سه روز بعد*
چند روزه حالم خوب نیست سرم درد میکنه همچی نمیتونم بخورم خواستم دزدکی برم دکتر
*پیش دکتر*
دکتر: خوب اینا چیز بدی نیست که نگران باشی
ات: خوب اینا نشونه چیه؟
دکتر:......
_______________________
۱۵ تا لایک ۶۰ تا کامنت🐱🤌🏻
ات ویو:
از خواب بیدار شدم تا خواستم بلند شم زیر دلم درد کرد و نتونستم بلند شم به کوک نگاه کردم چه مظلوم و کیوت خوابیده کسی ندونه باورم نمیکنه که قاتل باشه
کوک: تو یه روز زل میزنی به من میمیری؟
ات: کوک
کوک: جان؟
ات: الان من میمیرم
کوک: چرا؟ :/
ات: زیر دلم خیلی درد میکنه احساس میکنم قراره بمیرم
کوک: نه این اثرات دیشبه *نیشخند*
ات: نه نه نگووووو
کوک: مگه چیه؟
ات: خجالتم خوب چیزیه
رفتم زیر پتو
کوک: پاشو مامانت نگرانت شده
ات: نمیتونم
کوک: پس بیا حموم
ات: با تو؟؟!!!!
کوک: نه پس با عمم
ات: باشه
یهو بلندم کرد برد تو وان
کوک: چقدر اندامت خوبه
ات: یاااااا کوککککککککککککککک
کوک: آخ غلط کردم روانی
از حموم اومدیم بیرون یکی از هودی هاش رو پوشیدم و آروم همراهش رفتم پایین
م.ات: دخترم خوبی؟درد داری؟
ات: نه چرا داشته باشم؟
کوک: *با نیشخند زل زده به ات*
م.ج: کوک پسره ی منحرف شب چیکار کردیییی (گوش کوک رو گرفت)
کوک: آخ.... من کاری نکردم
م.ج: پس اون صدای جن بود نصف شبی؟؟؟
کوک: شما دم در بودین؟؟؟
م.ج: آره
کوک: مگه مرض دارین
ات: دم.. در بودین... *مرز گوجه بودن رو رد کرد*
م.ات: ببین دخترم اینکه خجالت نداره
کوک: بخدا آدم به یچیزی با اسم حریم شخصی نیاز داره
م.ج: من مادرتم اونم مادر زنته باید بفهمیم چکار میکنید
ات: آخه....
هانی: خوب حالا بچه پسره یا دختر؟
ات: تو از کجا اومدی
کوک: ماشالا اینم همجا هست
م.ات: من گفتم بیاد
ات: اصلا من میرم تو اتاق
رفتم تو اتاق در هم محکم بستم خودمو پرت کردم رو تخت
ات: وایییییییی من دیشب چیکار کردم آبرو نداشتم رفتتتتتت وای خدااااا
کوک: عه چرا جیغ جیغ میکنی
ات: برو گمشو همش تقصیر توعه
کوک: من نبودم الان بهت تجاوز شده بود عزیزم
ات: ببین اگه تو نبودی اصلا من تو خونه تو نبودم
کوک: حالا هرچی
دیدم اومد کنارم نشست
ات: نمیخوام ببینمت برو اونور
کوک: میخوام بخوابم
ات: تو همین الان بیدار شدی
ات: راستی کوک
کوک: جانم؟
ات: این یکی هودی رو بده به من خیلی خوشگله
کوک: آخه من خودم دوستش دارم
ات: مال خودمه الانم گمشو اونور
کوک: حامله ای؟
ات: کوککککککک
کوک: آخه اعصاب نداری
ات: چه ربطی داشت
بلند شدم خواستم بزنمش که جا خالی داد
ات: چرا نمیزاری بزنمت؟
کوک: بخدا دیوونه شدی بیا بریم دکتر
ات:یکمم نمیشه باهاش شوخی کرد
بلند شدم رفتم تلویزیون نگاه کنم یه نودل هم برداشتم نشستم پای فیلم باب اسفنجی
ات: من یه گوگولی مگولم تو یه گوگولی مگولی ما گوگول مگول هستیم گوگولی گوگولی (جر🗿😂)
کوک: خدا شفا بده
دیدم کوک پشت سرم وایساده
ات: چیه؟
کوک: هیچ راحت باش
ات: قربانت راحتم
کوک: راستی تهیونگ داره میاد
ات: آخ جوننننن تهیونگگگگگگ
کوک: شوهرت جلوت وایساده اونوقت تو برای تهیونگ ذوق میکنی؟ قلبم شکست
صدا زنگ در اومد خودم رفتم باز کردم تا تهیونگ رو دیدم پریدم بغلش
ات: ته جونم
تهیونگ: بخدا به من رحم کن الان کوک منو جر میده
جیمین: تهیونگ دلم به حالت میسوزه
ات: جیمینی جونم
کوک: ته جیمین بیاید اینجا
جیمین: اوک
کوک: میشه اینقدر به زن من نچسبین؟
تهیونگ: بخدا خودش میاد
کوک: خوب بهش محل ندین
جیمین: نمیشه خیلی کیوته
ات: چی زر زر میکنین بیاین اینجا چیپس بخورید
تهیونگ: من میرم چیپس بخورم
کوک: شکمت از من مهمتره؟
تهیونگ: یس
نشستیم دور هم حرف زدیم
*پس زمانی به سه روز بعد*
چند روزه حالم خوب نیست سرم درد میکنه همچی نمیتونم بخورم خواستم دزدکی برم دکتر
*پیش دکتر*
دکتر: خوب اینا چیز بدی نیست که نگران باشی
ات: خوب اینا نشونه چیه؟
دکتر:......
_______________________
۱۵ تا لایک ۶۰ تا کامنت🐱🤌🏻
۱۹.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.