غمگین
دلم میخواست باهات حرف بزنم، دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فک میکنم، به یاد خودم نیستم، بهت بگم برای چند لحظه هم ک شده همه رو جز من از دنیات بزار کنار، بهت بگم یه جوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره، یه جوری اسممو صدا کن که انگار برا آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی، میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات منو به زندگی برمیگردونه، ولی نگفتم، من این روزا انقد بیقرار هستم که چشام درونمو زار میزنه اما وقتی تو ازم خبر نداری یعنی مدتهاست که منو ندیدی، ندیدی چون نخواستی، وقتی نخواستی یعنی حتی اگ بهت میگفتم هم فرقی نمیکرد...
#دلنوشته عبیر
#دلنوشته عبیر
۹.۵k
۲۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.