P³:
P³:
+یلحظه وایستا خانم
قلبم داشت میومد توی دهنم ینی کمپانی بود؟دید من از خونه اومدم بیرون بیچاره شدم که
برگشتمبهعقب...
+گفتم همینجا بزارید پلاستیک های آشغال که ما برداریم چون سنگین بود گفتم... چون دیشب مشکلی پیش اومده بود نتونستیم آشغال ها و جمع کنیم امروز اومدیم.
نفس راحتی کشیدم
ا.ت: آها بله ممنون..
+چیزی شده؟
ا.ت:نه چطور؟
+راستش رنگتون پرید..
ا.ت:نه مشکلی نیست ممنون
برگشتم سمت در کلید ماشینم رو برداشتم و رفتم بیرون سوار ماشینم شدم اومدم حرکت کنم که یادم اومد کیفم رو جاگذاشتم
ا.ت:وای ا.ت خوبه که خودتو جا نمیذاری😑
ماشین دراومدم قفل کردم کفشم رو در آوردم توی دستم گرفتم داخل خونه رفتم دنبال کیفم گشتم پشت مبل بود به سمت در خونه رفتم که صدای وارد کردن رمز فقل در اومدمبه دو ورم یه نگاهی کردم نفهمیدم چطوری خودم رو اتاق جیمین رسوندم رفتم توی اتاق ببینم در رو نمیه باز گذاشتم ببینم واقعا کیه شاید خود جیمین باشه.. لای در نگاهی کردم دونفر بودن مطمئن شدم از کمپانی اومده بودن آروم در رو بستم و گوشم رو به در چسبوندم صداشون میومد
+چه بوی ادکلنی میاد مردم پول دارن بجای خوشبو کننده از ادکلن برای خوشبو کردن خونه استفاده میکنن
- اونو ولش ببین چقد تمیزه تاحالا ندیده بودم خونه یه پسر اینقد تمیز باشه
تو دلم گفتم اره خیلی اگه قبل از اینکه منه بدبخت خونه رو تمیز کنم میومدین از بوی خونه مسموم میشدین...وای اگه بفهمه که بجای خوشبو کننده هوا از ادکلنش استفاده کردم چی میشه😂😔...
+ابنجا چیزی پیدا نمیشه؛بذار ببینم چیزی نیس بخوریم
-باشه من برم توی اتاق هارو یه نگاهی بندازم
+آره برو
زدم روی پیشونیم به اطرافم نگاهی کردم؛آخه کجا قایم شم نبینه منو برم توی کمد لباس؟نه بابا اگه اومد داخل کمد رو نگاه کنه چی؟؟ رفتم به سمت حموم،دستشویی..نه بابا اینجا هم نمیشه اگه دستشویی شون گرفت اومدن دسشویی چی؟
(مامور کمپانی دستش رو روی دسته در گذاشت به طرف پایین فشارش داد )
ا.ت:الان میاد توی اتاق منم توی وسط اتاق حالا چیکار کنم..
شرطپارتبعدlike⁵؛تنکسبابتنگاهزیباتون🍷>>
+یلحظه وایستا خانم
قلبم داشت میومد توی دهنم ینی کمپانی بود؟دید من از خونه اومدم بیرون بیچاره شدم که
برگشتمبهعقب...
+گفتم همینجا بزارید پلاستیک های آشغال که ما برداریم چون سنگین بود گفتم... چون دیشب مشکلی پیش اومده بود نتونستیم آشغال ها و جمع کنیم امروز اومدیم.
نفس راحتی کشیدم
ا.ت: آها بله ممنون..
+چیزی شده؟
ا.ت:نه چطور؟
+راستش رنگتون پرید..
ا.ت:نه مشکلی نیست ممنون
برگشتم سمت در کلید ماشینم رو برداشتم و رفتم بیرون سوار ماشینم شدم اومدم حرکت کنم که یادم اومد کیفم رو جاگذاشتم
ا.ت:وای ا.ت خوبه که خودتو جا نمیذاری😑
ماشین دراومدم قفل کردم کفشم رو در آوردم توی دستم گرفتم داخل خونه رفتم دنبال کیفم گشتم پشت مبل بود به سمت در خونه رفتم که صدای وارد کردن رمز فقل در اومدمبه دو ورم یه نگاهی کردم نفهمیدم چطوری خودم رو اتاق جیمین رسوندم رفتم توی اتاق ببینم در رو نمیه باز گذاشتم ببینم واقعا کیه شاید خود جیمین باشه.. لای در نگاهی کردم دونفر بودن مطمئن شدم از کمپانی اومده بودن آروم در رو بستم و گوشم رو به در چسبوندم صداشون میومد
+چه بوی ادکلنی میاد مردم پول دارن بجای خوشبو کننده از ادکلن برای خوشبو کردن خونه استفاده میکنن
- اونو ولش ببین چقد تمیزه تاحالا ندیده بودم خونه یه پسر اینقد تمیز باشه
تو دلم گفتم اره خیلی اگه قبل از اینکه منه بدبخت خونه رو تمیز کنم میومدین از بوی خونه مسموم میشدین...وای اگه بفهمه که بجای خوشبو کننده هوا از ادکلنش استفاده کردم چی میشه😂😔...
+ابنجا چیزی پیدا نمیشه؛بذار ببینم چیزی نیس بخوریم
-باشه من برم توی اتاق هارو یه نگاهی بندازم
+آره برو
زدم روی پیشونیم به اطرافم نگاهی کردم؛آخه کجا قایم شم نبینه منو برم توی کمد لباس؟نه بابا اگه اومد داخل کمد رو نگاه کنه چی؟؟ رفتم به سمت حموم،دستشویی..نه بابا اینجا هم نمیشه اگه دستشویی شون گرفت اومدن دسشویی چی؟
(مامور کمپانی دستش رو روی دسته در گذاشت به طرف پایین فشارش داد )
ا.ت:الان میاد توی اتاق منم توی وسط اتاق حالا چیکار کنم..
شرطپارتبعدlike⁵؛تنکسبابتنگاهزیباتون🍷>>
۵.۱k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.