༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
part:¹⁴
۱.ت : تهیونگا نودل میخام
تهیونگ : دارم درست میکنم
۱.ت : تهیونگا
تهیونگ : چیه باز
۱.ت : کوک گی بود
تهیونگ : نمیدونم ۳۵ ساله تو یه خونه دارم باهاش زندگی میکنم الان فهمیدم گی
۱.ت : دهنم باز کردم که نودل گذاشت دهنم اومم خوش مزست
تهیونگ : نوش جونت از یخچال اب در اوردم دادم بهش
۱.ت : عا ممنون غذامون خوردیم رفتیم خابیدیم
صبح ویو *
تهیونگ : با بوی خوبی بیدار شدم جای ۱.ت کنارم خالی بود بلند شدم که صدای خندش با جیمین از اشپز خونه اومد رفتم سمت پله ها که کوک جلوم گرفت
کوک : نگاشون کن این دوتا بچن بزار تو حال خودشون باشن
تهیونگ : یونگی هیونگ گجاست
کوک : خابه برو بیدارش کن
تهیونگ: رفتم تو اتاق پریدم رو تخت گازی از کتفش گرفتم
شوگا : ولم کن
تهبونگ : هیونگ پاشو دیشب گرسنم بود ۱.ت رو خوردم ببخشید
شوگا : مسخرههه گم شو صدای خندش میاد
تهیونگ : پاشو خاب بسه
part:¹⁴
۱.ت : تهیونگا نودل میخام
تهیونگ : دارم درست میکنم
۱.ت : تهیونگا
تهیونگ : چیه باز
۱.ت : کوک گی بود
تهیونگ : نمیدونم ۳۵ ساله تو یه خونه دارم باهاش زندگی میکنم الان فهمیدم گی
۱.ت : دهنم باز کردم که نودل گذاشت دهنم اومم خوش مزست
تهیونگ : نوش جونت از یخچال اب در اوردم دادم بهش
۱.ت : عا ممنون غذامون خوردیم رفتیم خابیدیم
صبح ویو *
تهیونگ : با بوی خوبی بیدار شدم جای ۱.ت کنارم خالی بود بلند شدم که صدای خندش با جیمین از اشپز خونه اومد رفتم سمت پله ها که کوک جلوم گرفت
کوک : نگاشون کن این دوتا بچن بزار تو حال خودشون باشن
تهیونگ : یونگی هیونگ گجاست
کوک : خابه برو بیدارش کن
تهیونگ: رفتم تو اتاق پریدم رو تخت گازی از کتفش گرفتم
شوگا : ولم کن
تهبونگ : هیونگ پاشو دیشب گرسنم بود ۱.ت رو خوردم ببخشید
شوگا : مسخرههه گم شو صدای خندش میاد
تهیونگ : پاشو خاب بسه
۳۱.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.