•مستر جئون • part :۳
ا.ت ویو :
با همه اون روز آشنا شدم تو مطب لوسی خیلی دختر کیوتی بود با اون صمیمی شده بودم که منشی اونجا بود یه دکتر هم بود به اسم مونبین اونم خیلی پسر باحالی بود با اونم صمیمی شده بودم بیشتر از همه از اون دوتا خوشم میومد .
ساعت یک ربع به ۲بود الانا بود که جونگ کوک رو بیارن همه رفته بودن فقط من تو مطب بودم یکی از بهترین و بزرگ ترین آتاق هارو براش درست کرده بودن .
تو همین فکرا بودم که دیدم آقای جئون با چند تا بادیگارد و یه پسر پیشش اومدن رفتم سمتشون
+سلام
ب.ک:سلام ،هرچی زودتر بریم سمت اتاق تا کسی نیاد
+چشم بفرمایید
به جونگ کوک دقت کردم بهش نمیخورد اونهمه کار کرده باشه اما خب تو پروندش هم نوشته بود آدم مرموزیه
جونگ کوک رو گذاشتن توی اتاق درو پشتش قفل کردم
ب.ک:مراقب پسرم باش ازش خیلی مراقبت کن نزار بلایی سر خودش یا تو بیاره و لطفاً اگر کسی دیدش نگو یه جئونه کسی تا حالا پسرم رو ندیده
+چشم شما خیالتون راحت باشه فقط رفتین تا چند ماه اینجا نیاین
پدرش رفت گفتم یه سر بهش بزنم درو باز کردم روی تخت دراز کشیده بود ولی چقد جذاب بود لعنتی رفتم داخل روی صندلی کنار تخت نشستم
ساق دستش روی چشماش بود
_ازم نمیترسی ؟
+چرا باید بترسم
_(پوزخند )چون احتمال داره مثل بقیه شکنجت کنم یا بکشمت
+حتما دلیل محکمی برای کارت داشتی
_یه آدم روانی هیچوقت دلیلی برای کاراش نداره،حالا بیرون میخوام بخوابم
+مطمئنی میخوای بخوابی
_دوست داری کار دیگه ای انجام بدم خانم کوچولو ؟(پوزخند )
+اوکی بخواب فردا حرف میزنیم مستر جئون
حمایت بیب 💜🤍🫀
با همه اون روز آشنا شدم تو مطب لوسی خیلی دختر کیوتی بود با اون صمیمی شده بودم که منشی اونجا بود یه دکتر هم بود به اسم مونبین اونم خیلی پسر باحالی بود با اونم صمیمی شده بودم بیشتر از همه از اون دوتا خوشم میومد .
ساعت یک ربع به ۲بود الانا بود که جونگ کوک رو بیارن همه رفته بودن فقط من تو مطب بودم یکی از بهترین و بزرگ ترین آتاق هارو براش درست کرده بودن .
تو همین فکرا بودم که دیدم آقای جئون با چند تا بادیگارد و یه پسر پیشش اومدن رفتم سمتشون
+سلام
ب.ک:سلام ،هرچی زودتر بریم سمت اتاق تا کسی نیاد
+چشم بفرمایید
به جونگ کوک دقت کردم بهش نمیخورد اونهمه کار کرده باشه اما خب تو پروندش هم نوشته بود آدم مرموزیه
جونگ کوک رو گذاشتن توی اتاق درو پشتش قفل کردم
ب.ک:مراقب پسرم باش ازش خیلی مراقبت کن نزار بلایی سر خودش یا تو بیاره و لطفاً اگر کسی دیدش نگو یه جئونه کسی تا حالا پسرم رو ندیده
+چشم شما خیالتون راحت باشه فقط رفتین تا چند ماه اینجا نیاین
پدرش رفت گفتم یه سر بهش بزنم درو باز کردم روی تخت دراز کشیده بود ولی چقد جذاب بود لعنتی رفتم داخل روی صندلی کنار تخت نشستم
ساق دستش روی چشماش بود
_ازم نمیترسی ؟
+چرا باید بترسم
_(پوزخند )چون احتمال داره مثل بقیه شکنجت کنم یا بکشمت
+حتما دلیل محکمی برای کارت داشتی
_یه آدم روانی هیچوقت دلیلی برای کاراش نداره،حالا بیرون میخوام بخوابم
+مطمئنی میخوای بخوابی
_دوست داری کار دیگه ای انجام بدم خانم کوچولو ؟(پوزخند )
+اوکی بخواب فردا حرف میزنیم مستر جئون
حمایت بیب 💜🤍🫀
۷.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.