عشقی غرق در نفرت پارت ۲
P2
کم کم داشت از فضای شلوغ خسته میشد
ا.ت:کی تموم میشه
جئون:تا یه نیم ساعت دیگه میریم
لبخندی زد و تایید کرد
مرد به لبخند دخترش خیره شده بود
ا.ت:چیزی شده؟
جئون:میدونستی لبخند خیلی زیبایی داری؟(بم)
ا.ت:یااااا اینجوری نگو
م جئون:جونگکوک!یه لحظه میای؟
جئون:چیزی شده؟
م جئون:نه خیر فقط بیا ببخشید دخترم الان برمیگردیم
ا.ت:نه این چه حرفیه
بعد از چند دقیقه جئون برگشت…خشم توی چشماش موج میزد
ا.ت:چیزی شده؟
سعی کرد خونسرد باشه و جواب داد:ن…جایی نرو الان برمیگردم
از رفتن جئون چند دقیقه ای میگذشت…نگاه هایی ک روش زوم شد بود رو حس میکرد
برگشت و نگاهی انداخت…اره میسو بود
__________
اهم اهم اگه حمااااایت نکنید پارت بعدی شرط میزارم
کم کم داشت از فضای شلوغ خسته میشد
ا.ت:کی تموم میشه
جئون:تا یه نیم ساعت دیگه میریم
لبخندی زد و تایید کرد
مرد به لبخند دخترش خیره شده بود
ا.ت:چیزی شده؟
جئون:میدونستی لبخند خیلی زیبایی داری؟(بم)
ا.ت:یااااا اینجوری نگو
م جئون:جونگکوک!یه لحظه میای؟
جئون:چیزی شده؟
م جئون:نه خیر فقط بیا ببخشید دخترم الان برمیگردیم
ا.ت:نه این چه حرفیه
بعد از چند دقیقه جئون برگشت…خشم توی چشماش موج میزد
ا.ت:چیزی شده؟
سعی کرد خونسرد باشه و جواب داد:ن…جایی نرو الان برمیگردم
از رفتن جئون چند دقیقه ای میگذشت…نگاه هایی ک روش زوم شد بود رو حس میکرد
برگشت و نگاهی انداخت…اره میسو بود
__________
اهم اهم اگه حمااااایت نکنید پارت بعدی شرط میزارم
۲.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.