p:36
نمیفهمیدم منظورشو با سر اشاره ای به هیونجین کرد و باعث شد نگاهم به سمتش کشیده شد و با دیدن چهره درهم و نگاه عصبیش زود نگاهمو ازش گرفتم
انیتا:خداوندا از دست این پسر
شام خورده بودیم و این من بودم که تمام مدت داشتم زیر نگاه های هیونجین ذوب میشدم اینام که همش بحثایی داشتن که سر درنمیاووردیم ازش و فقط شنونده بودیم
مین وو:میای بریم بیرون؟
فقط میخواستم ازینجا و این ادما دوربشم
انیتا:بریم
مین وو:ما میریم بیرون هوا بخوریم
_برین عزیزم
حتما میخواستن راجب اون ازدواجم حرف بزنم پس دور بودن ازشون بهترین کار بود
از رستوران بیرون اومدیم نفس عمیقی کشیدم تا هوای تازرو جایگزین اون هوای خفه کننده داخل رستوران کنم
انیتا:یعنی بهت مدیونم، نجاتم دادی
مین وو:من ازین دوس پسرت میترسما
انیتا:کی؟هیونجین؟اون دوس پسرم نیست
_ولی من یادم نمیاد که جدا شده باشیم خانم اگرست
صدای هیونجین باعث شد ترس وجودمو فرا بگیره خدا میدونست چه نقشه ای توی سرش برای مین وو ریخته
با قدمای اروم به سمتمون اومد
انیتا:هیونجینن منظور بدی ندارم ما هیچوقت رابطه ای باهم نداشتیم فقط دوتا دوست بودیم همین نه چیزی بیشتر
قصد اروم کردنشو داشتم ولی انگار برعکس بیشتر عصبیش کردم
شروع کرد به هیستریک خندیدن و این روحمو شکنجه میداد
هیونجین:که رابطه ای نداشتیم نه؟
انیتا:خداوندا از دست این پسر
شام خورده بودیم و این من بودم که تمام مدت داشتم زیر نگاه های هیونجین ذوب میشدم اینام که همش بحثایی داشتن که سر درنمیاووردیم ازش و فقط شنونده بودیم
مین وو:میای بریم بیرون؟
فقط میخواستم ازینجا و این ادما دوربشم
انیتا:بریم
مین وو:ما میریم بیرون هوا بخوریم
_برین عزیزم
حتما میخواستن راجب اون ازدواجم حرف بزنم پس دور بودن ازشون بهترین کار بود
از رستوران بیرون اومدیم نفس عمیقی کشیدم تا هوای تازرو جایگزین اون هوای خفه کننده داخل رستوران کنم
انیتا:یعنی بهت مدیونم، نجاتم دادی
مین وو:من ازین دوس پسرت میترسما
انیتا:کی؟هیونجین؟اون دوس پسرم نیست
_ولی من یادم نمیاد که جدا شده باشیم خانم اگرست
صدای هیونجین باعث شد ترس وجودمو فرا بگیره خدا میدونست چه نقشه ای توی سرش برای مین وو ریخته
با قدمای اروم به سمتمون اومد
انیتا:هیونجینن منظور بدی ندارم ما هیچوقت رابطه ای باهم نداشتیم فقط دوتا دوست بودیم همین نه چیزی بیشتر
قصد اروم کردنشو داشتم ولی انگار برعکس بیشتر عصبیش کردم
شروع کرد به هیستریک خندیدن و این روحمو شکنجه میداد
هیونجین:که رابطه ای نداشتیم نه؟
۵.۹k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.