ایدل جذاب من قسمت هشتم:))
ایدل جذاب من قسمت هشتم:))
وقتی رسیدن تهبونگ سریع درو باز کرد و رفت توی راه برای بکهیون دست تکون داد و رفت داخل و درو بست
گوشیش زنگ خورد
+ جانم
_ کجایی
+ تو آسانسور
وقتی قطع کرد و در باز شد جونگ کوک دست ته رو کشید و کشوندش تو بغلش
_ دلم برات تنگ شده بود
+ منم همینطور
و بعد بیشتر همو بغل کردن
بردش داخل خونه و درو بست
چسبوندش به دیوار و صورتش و برد سمت گردن ته
_ تو هیچ وقت حق نداری مال کسی باشی باشه؟
+ باشههه
_ پایه ای امشب و داخل تخت بگذرونیم؟
+ با کمال میل آقای جئون
_ خب پس بپر بالا
کوک تهیونگ و کول کرد برد تو اتاق مشترکشون
خوابوندش رو تخت و شروع به بوسیدنش کرد
+ عاییی کوک نکن
_ چچ.....چرا؟
+ کوک
_ جونم
+ میشه امشب کلا بیدار بمونیم
_ اره عزیزم حالا میزاری کارمو انجام بدم ؟
+ ارههه بیا
دوباره بوسیدش و رفت سراغ گردنش
_ قربونت برم من فدات بشم مننن
همین که داشت به جاهای خوب خوب میرسید
زنگ درو زدن
_ ای لعنت بهش
ته دوباره به خودش اومد یعنی قراره کی باشه
جونگ کوک درو باز کرد و بکهیون تعظیم کوتاهی کرد
& سلام آقای جئون
_ برای چی مزاحم شدی هاا؟ نمیگی شاید داشتیم کاری میکردیم
بکهیون قشنگ و به واضح صدای شکستن قلبشو شنید
& ببخشید ولی چون ته گفته بود که این کیف واسش خیلی مهمه گفتم جاش نذاره بعد دوست پسرمم ناراحت میشد
_ بدش ممنون دیگه میتونی بری ( غیرت زده بالا )
& خدا نگهدار
بعد از اینکه اومد بیرون با خودش حرف میزد
& درسته همه دوسش دارن ولی ته تو واقعا عاشق همچین هیولای بی حیایی هستی ؟ امیدوارم درست باشه
داخل خونه؛)
_ برات این کیف و خریدم که پیش اون پسره منحرف جاش بزاری؟ ارهههه؟
+ کی بود؟
_ بکهیون عزیزت همونی که همیشه مراقبته و عاشقته
+ چی میگی واسه ی خودت کدوم عشق و عاشقی اون دوست پسر داره
_ بس کن احمق بازی در نیار اون عاشق توئه فقط من بهش اجازه نمیدم تورو ازم بگیره
+آهای جئون جونگ کوک اون دوست منه هیچ رابطه ای خارج از دوستی نداریم
_ کیم تهیونگ تو واقعا منو به عنوان همسر آینده ت میخوای؟
+ این چه حرفیه ها؟ برای چی
_ خفه شو عوضی
+ چی؟
_ گفتم خفه شو چرا بهم دروغ میگی هااااا؟
+ چه دروغییییی؟
_ تو اون و دوست داری ارهههه؟
+ اینطوری نیست کوک من فقط
کوک تهیونگ و میندازتش زمین
موهاشو محکم میگیره سرشو میکوبه به زمین
_ اتفاقا بهتر منم یکی دیگه رو دوست دارم
+ جونگ کوک صبر کن کجا میری ؟ کوککککککک
نههههههههههه
از زبان تهیونگ؛)
بیدار شدم و فهمیدم که خواب بوده ولی جونگ کوک کنارم نبود
بدو بدو رفتم پایین
+ جئون جونگ کوک کجاییییی؟
_ جانم عزیزم
+ گوکییییی
بدو بدو رفتم بغلش
_ چیزی شده؟
+ خواب دیدم منو ول کردی
_ اون فقط خواب بوده باشه؟
+ ساعت چنده؟
_ ۴ صبح میخواستم برات کیمچی درست کنم و.......
وقتی رسیدن تهبونگ سریع درو باز کرد و رفت توی راه برای بکهیون دست تکون داد و رفت داخل و درو بست
گوشیش زنگ خورد
+ جانم
_ کجایی
+ تو آسانسور
وقتی قطع کرد و در باز شد جونگ کوک دست ته رو کشید و کشوندش تو بغلش
_ دلم برات تنگ شده بود
+ منم همینطور
و بعد بیشتر همو بغل کردن
بردش داخل خونه و درو بست
چسبوندش به دیوار و صورتش و برد سمت گردن ته
_ تو هیچ وقت حق نداری مال کسی باشی باشه؟
+ باشههه
_ پایه ای امشب و داخل تخت بگذرونیم؟
+ با کمال میل آقای جئون
_ خب پس بپر بالا
کوک تهیونگ و کول کرد برد تو اتاق مشترکشون
خوابوندش رو تخت و شروع به بوسیدنش کرد
+ عاییی کوک نکن
_ چچ.....چرا؟
+ کوک
_ جونم
+ میشه امشب کلا بیدار بمونیم
_ اره عزیزم حالا میزاری کارمو انجام بدم ؟
+ ارههه بیا
دوباره بوسیدش و رفت سراغ گردنش
_ قربونت برم من فدات بشم مننن
همین که داشت به جاهای خوب خوب میرسید
زنگ درو زدن
_ ای لعنت بهش
ته دوباره به خودش اومد یعنی قراره کی باشه
جونگ کوک درو باز کرد و بکهیون تعظیم کوتاهی کرد
& سلام آقای جئون
_ برای چی مزاحم شدی هاا؟ نمیگی شاید داشتیم کاری میکردیم
بکهیون قشنگ و به واضح صدای شکستن قلبشو شنید
& ببخشید ولی چون ته گفته بود که این کیف واسش خیلی مهمه گفتم جاش نذاره بعد دوست پسرمم ناراحت میشد
_ بدش ممنون دیگه میتونی بری ( غیرت زده بالا )
& خدا نگهدار
بعد از اینکه اومد بیرون با خودش حرف میزد
& درسته همه دوسش دارن ولی ته تو واقعا عاشق همچین هیولای بی حیایی هستی ؟ امیدوارم درست باشه
داخل خونه؛)
_ برات این کیف و خریدم که پیش اون پسره منحرف جاش بزاری؟ ارهههه؟
+ کی بود؟
_ بکهیون عزیزت همونی که همیشه مراقبته و عاشقته
+ چی میگی واسه ی خودت کدوم عشق و عاشقی اون دوست پسر داره
_ بس کن احمق بازی در نیار اون عاشق توئه فقط من بهش اجازه نمیدم تورو ازم بگیره
+آهای جئون جونگ کوک اون دوست منه هیچ رابطه ای خارج از دوستی نداریم
_ کیم تهیونگ تو واقعا منو به عنوان همسر آینده ت میخوای؟
+ این چه حرفیه ها؟ برای چی
_ خفه شو عوضی
+ چی؟
_ گفتم خفه شو چرا بهم دروغ میگی هااااا؟
+ چه دروغییییی؟
_ تو اون و دوست داری ارهههه؟
+ اینطوری نیست کوک من فقط
کوک تهیونگ و میندازتش زمین
موهاشو محکم میگیره سرشو میکوبه به زمین
_ اتفاقا بهتر منم یکی دیگه رو دوست دارم
+ جونگ کوک صبر کن کجا میری ؟ کوککککککک
نههههههههههه
از زبان تهیونگ؛)
بیدار شدم و فهمیدم که خواب بوده ولی جونگ کوک کنارم نبود
بدو بدو رفتم پایین
+ جئون جونگ کوک کجاییییی؟
_ جانم عزیزم
+ گوکییییی
بدو بدو رفتم بغلش
_ چیزی شده؟
+ خواب دیدم منو ول کردی
_ اون فقط خواب بوده باشه؟
+ ساعت چنده؟
_ ۴ صبح میخواستم برات کیمچی درست کنم و.......
۳.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.