وقتی میان تو اتاقت میبینن عکس ترسناک زدی ب اتاقت
وقتی بی تی اس ب عنوان بابات میاد توی اتاقت و میبینن دکور اتاقت پر عکسای ترسناکه
----------------------------
نامجون
-عزیزم نظرت چیه ب جای این عکسای وحشتناک پوستر اون قورباغه ای ک برای تولدت گرفتم رو بزنی ؟
+بابا اون وزغه زگیل داره تازه زشتم هست
-نه عزیزم اون وزغ در حال انقراضه و تو اینطورری میتونی از ش حمایت کنی
+الان من اگ عکس این وزغ بی ریختو بزنم دیگه منقرض نمیشه ینی ؟ :I
-------------------------------
جین
میاد ی نگاه ب اتاقت میندازه و سرشو ب نشونه ی تاسف تکون میده
-متاسفانه فق از لحاظ ظاهر ب من رفتی وگرنه اخلاق سگییت و علاقه های عجیبت ب مامان احمقت رفته
و همون طور ک سر تکون میداد از اتاق رفت بیرون و مثل همیشه در رو نبستتتتتت....واییییی
--------------------------------
یونگی
میاد توی اتاقت و دیوارات نگاه میکنه
-ا/ت باید صحبت کنیم
بهش نگاه کردی ک نشست روی صندلی و یکی از عروسک های زامبیت رو برداشت و نگاه کرد
-امیدوارم ناراحت نشی دخترم ولی وقت تیمارستان گرفتم باید بریم ی سر بزنیم
+دستت درد نکنه بابا ...الان من دیوونم؟
-برا تو نگرفتم برای مادرت گرفتم ک رفته اینا رو برات گرفته
(همه کاسه کوزه ها سر ما میشکنه اخر)
-----------------------
هوپی
از دیزاین اتاقت وحشت داره و خیلی دیر ب دیر میاد توی اتاقت
-ا/ت تو یشبا چجوری میخوابی؟
+رو تختم بالشتو بغل میکنم لباس خواب میپوشم و خیلی شیک و قشنگ میخوابم
-نه دختر سبک مغز من ....من صبحا قیافتو دیدم و تقریبا فرق چندانی با اون زامبی ک بغلش میکنی نداری .....در ضمن من منظورم این بود ک چجوری با این عکسای وحشتناک خوابت میبره نه اینکه چه مدلی میخوابی
-------------------------
جیمین
-هی عزیزم بیا وقت شام....هههههههههه
داشت میومد توی اتاقت ک طبق معمول پاش گیر کرد ب عروسک زامبیت و پخش زمین شد
- مگه اینجا بمب منفجر شدههههههه؟ اخ پام
+بابایی حواست کجاست اههه زامبیمو خراب کردی ...
-(زیرلبی...همچنان روی زمین )بیا و بچه بزرگ کن ...اخرشم ی عروسک زامبی لیاقتش از تو بیشتره
------------------------
ته ته
+بابایییییییی....بابایییییی.
- چیه ؟چی شده؟
+یونتان کله زامبیمو کندددد
عروسکتو ک کلش کنده شده و از ی طرف هنوز ییکم ب بدنه وصله رو نشونش میدی
-عب نداره دخترم اون زامبیه ....کلشم بکنه بازم زندس و ب زندگی ادامه میده
(و ا/ت بی خبر از اینکه ته ته خودش عروسکو ب یونتان داد تا کلشو بکنه)
--------------------------
جونگکوک
+بابایییی بابایی میدونستیی ک مردم فکر میکردن سال 2000 دنیا ب اخر میرسه و کلی اذوقه و غذا جمع کردن و منتظر پایان دنیا بودن؟ولی خوشبحتانه همه چی ب خوبی و خوشی گذشت و دنیا ب اخر نرسید
-دختر دنیا ب اخر رسید مگه نمیدونستی؟
+ها ؟
-سال 2000مامانت ب دنیا اومدی عزیزم....دنیا ب فاک رفت
از کدومش بیشتر خوشت اومد ؟
با لایکات و کامنتات خوشحالم کننننن
----------------------------
نامجون
-عزیزم نظرت چیه ب جای این عکسای وحشتناک پوستر اون قورباغه ای ک برای تولدت گرفتم رو بزنی ؟
+بابا اون وزغه زگیل داره تازه زشتم هست
-نه عزیزم اون وزغ در حال انقراضه و تو اینطورری میتونی از ش حمایت کنی
+الان من اگ عکس این وزغ بی ریختو بزنم دیگه منقرض نمیشه ینی ؟ :I
-------------------------------
جین
میاد ی نگاه ب اتاقت میندازه و سرشو ب نشونه ی تاسف تکون میده
-متاسفانه فق از لحاظ ظاهر ب من رفتی وگرنه اخلاق سگییت و علاقه های عجیبت ب مامان احمقت رفته
و همون طور ک سر تکون میداد از اتاق رفت بیرون و مثل همیشه در رو نبستتتتتت....واییییی
--------------------------------
یونگی
میاد توی اتاقت و دیوارات نگاه میکنه
-ا/ت باید صحبت کنیم
بهش نگاه کردی ک نشست روی صندلی و یکی از عروسک های زامبیت رو برداشت و نگاه کرد
-امیدوارم ناراحت نشی دخترم ولی وقت تیمارستان گرفتم باید بریم ی سر بزنیم
+دستت درد نکنه بابا ...الان من دیوونم؟
-برا تو نگرفتم برای مادرت گرفتم ک رفته اینا رو برات گرفته
(همه کاسه کوزه ها سر ما میشکنه اخر)
-----------------------
هوپی
از دیزاین اتاقت وحشت داره و خیلی دیر ب دیر میاد توی اتاقت
-ا/ت تو یشبا چجوری میخوابی؟
+رو تختم بالشتو بغل میکنم لباس خواب میپوشم و خیلی شیک و قشنگ میخوابم
-نه دختر سبک مغز من ....من صبحا قیافتو دیدم و تقریبا فرق چندانی با اون زامبی ک بغلش میکنی نداری .....در ضمن من منظورم این بود ک چجوری با این عکسای وحشتناک خوابت میبره نه اینکه چه مدلی میخوابی
-------------------------
جیمین
-هی عزیزم بیا وقت شام....هههههههههه
داشت میومد توی اتاقت ک طبق معمول پاش گیر کرد ب عروسک زامبیت و پخش زمین شد
- مگه اینجا بمب منفجر شدههههههه؟ اخ پام
+بابایی حواست کجاست اههه زامبیمو خراب کردی ...
-(زیرلبی...همچنان روی زمین )بیا و بچه بزرگ کن ...اخرشم ی عروسک زامبی لیاقتش از تو بیشتره
------------------------
ته ته
+بابایییییییی....بابایییییی.
- چیه ؟چی شده؟
+یونتان کله زامبیمو کندددد
عروسکتو ک کلش کنده شده و از ی طرف هنوز ییکم ب بدنه وصله رو نشونش میدی
-عب نداره دخترم اون زامبیه ....کلشم بکنه بازم زندس و ب زندگی ادامه میده
(و ا/ت بی خبر از اینکه ته ته خودش عروسکو ب یونتان داد تا کلشو بکنه)
--------------------------
جونگکوک
+بابایییی بابایی میدونستیی ک مردم فکر میکردن سال 2000 دنیا ب اخر میرسه و کلی اذوقه و غذا جمع کردن و منتظر پایان دنیا بودن؟ولی خوشبحتانه همه چی ب خوبی و خوشی گذشت و دنیا ب اخر نرسید
-دختر دنیا ب اخر رسید مگه نمیدونستی؟
+ها ؟
-سال 2000مامانت ب دنیا اومدی عزیزم....دنیا ب فاک رفت
از کدومش بیشتر خوشت اومد ؟
با لایکات و کامنتات خوشحالم کننننن
۱۱.۸k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.