دنیا سلطنت
دنیا سلطنت
پارت ۸۳
بلخره نقش اش عالی شد و وارد اوتاق تهیونگ شد،
آلیس : عالیجناب تهیونگ میشه حرف بزنیم
تهیونگ سری تکون داد و کتاب را گذاشت آلیس هم صندلی را کشید سمت تخت و جلو تهیونگ نشست
آلیس: اول میخواهم بگم شما فکر میکنید من ...
تهیونگ : نه تو این کارو نکردی و اینو میدونم قانع کردن جونکوک و آنا خیلی سخته
آلیس: خیلی ازت ممنونم عالیجناب تهیونگ به کمکت نیاز دارم ..
تهیونگ : چه کمکی نقشه ای داری
آلیس: اوهمم ..
ببینید عالیجناب تهیونگ من میگم و شما سوال نمیپرسید .... راستش
همه ماجرایی همسر سابقه شاهزاده جونکوک و لیدیا ملکه را تعریف کرد
تهیونگ : چی یعنی میگی اونا میخواستن منو پادشاه کنن
آلیس: درسته عالیجناب تهیونگ به فرمانده نگهبان ها قصر بگوییذ هر ماری که من بخواهم برام انجام بدن
تهیونگ : باشه حتما اون کشو رو بکش و کاغذ و جوهر را بردار
آلیس کاغذ و جوهر را برداشت و رو در دست تهیونگ گذاشت
تهیونگ : قول بده که نزاری اونا کارشون رو بکنن
آلیس: باشه ققد زود باش...
حرف اش به اتمام نرسیده بود که انا زود وارد اتاق شدن
تهیونگ کاغذ رو زود زیره پتو گذاشت
آنا با دیدن آلیس و تهیونگ در این حالا شک کرد و زود سمته آلیس رفت
و دست اش را گرفت از رو صندلی بلند کرد
آنا : اینجا چه غلتی میکنی
آلیس : اول گوش بده چی میگیم
آنا: چیه این بار باز شوهرم رو میخواهی آره
آلیس سکوت کرد و توجه این حرف را نداشت تهیونگ با عصبانیت گفت
تهیونگ : آنا خجالت بکش میفهمی چی داری میگی دیگه داری پاتو از گلیم بیرون میکشی کافیه
آلیس دست اش را از دسته آنا کشید و گفت
آلیس: پشیمون میشی
دیگه هیچ حرفی نزد و از اتاق خارج شد
《》《》《》《》《》《》》》
ونوس زود وارد اتاق آلیس شد
ونوس : راکان شاهزاده جونکوک داره میاد چی بگیم
راکان : چه میدونم این آلیس کجاست
ونوس : من میرم تو تخت و بهش بگو آلیسم و خوابم
ونوس سمته تخت رفت که راکان دست اش را گرفت
راکان : چی نه اینجوری همه بد میگن که همسر شاهزاده راکان تو تخت شاهزاده جونکوک هست خودم میرم
ونوس : چی چجوری
راکان تو تخت دراز کشید و خودش را زیره پتو کرد ونوس هم روبه رو اش نشست هم همام دیقه شاهزاده جونکوک وارد اتاق شد و سمته تخت رفت
جونکوک: آلیس خوابه ؟
ونوس: آره راستش گفتن شما نیایی تو اتاق
جونکوک: مارو تنها باز
ونوس : اما ..
جونکوک: گفتم برو بیرون
ونوس با عصبانیت از اتاق خارج شد و آلیس را دید که سمته اتاق میرفت
ونوس : دوشیزه آلیس زود بیا کار خراب شد
《》《》》》《》《》《》》
@h41766101
پارت ۸۳
بلخره نقش اش عالی شد و وارد اوتاق تهیونگ شد،
آلیس : عالیجناب تهیونگ میشه حرف بزنیم
تهیونگ سری تکون داد و کتاب را گذاشت آلیس هم صندلی را کشید سمت تخت و جلو تهیونگ نشست
آلیس: اول میخواهم بگم شما فکر میکنید من ...
تهیونگ : نه تو این کارو نکردی و اینو میدونم قانع کردن جونکوک و آنا خیلی سخته
آلیس: خیلی ازت ممنونم عالیجناب تهیونگ به کمکت نیاز دارم ..
تهیونگ : چه کمکی نقشه ای داری
آلیس: اوهمم ..
ببینید عالیجناب تهیونگ من میگم و شما سوال نمیپرسید .... راستش
همه ماجرایی همسر سابقه شاهزاده جونکوک و لیدیا ملکه را تعریف کرد
تهیونگ : چی یعنی میگی اونا میخواستن منو پادشاه کنن
آلیس: درسته عالیجناب تهیونگ به فرمانده نگهبان ها قصر بگوییذ هر ماری که من بخواهم برام انجام بدن
تهیونگ : باشه حتما اون کشو رو بکش و کاغذ و جوهر را بردار
آلیس کاغذ و جوهر را برداشت و رو در دست تهیونگ گذاشت
تهیونگ : قول بده که نزاری اونا کارشون رو بکنن
آلیس: باشه ققد زود باش...
حرف اش به اتمام نرسیده بود که انا زود وارد اتاق شدن
تهیونگ کاغذ رو زود زیره پتو گذاشت
آنا با دیدن آلیس و تهیونگ در این حالا شک کرد و زود سمته آلیس رفت
و دست اش را گرفت از رو صندلی بلند کرد
آنا : اینجا چه غلتی میکنی
آلیس : اول گوش بده چی میگیم
آنا: چیه این بار باز شوهرم رو میخواهی آره
آلیس سکوت کرد و توجه این حرف را نداشت تهیونگ با عصبانیت گفت
تهیونگ : آنا خجالت بکش میفهمی چی داری میگی دیگه داری پاتو از گلیم بیرون میکشی کافیه
آلیس دست اش را از دسته آنا کشید و گفت
آلیس: پشیمون میشی
دیگه هیچ حرفی نزد و از اتاق خارج شد
《》《》《》《》《》《》》》
ونوس زود وارد اتاق آلیس شد
ونوس : راکان شاهزاده جونکوک داره میاد چی بگیم
راکان : چه میدونم این آلیس کجاست
ونوس : من میرم تو تخت و بهش بگو آلیسم و خوابم
ونوس سمته تخت رفت که راکان دست اش را گرفت
راکان : چی نه اینجوری همه بد میگن که همسر شاهزاده راکان تو تخت شاهزاده جونکوک هست خودم میرم
ونوس : چی چجوری
راکان تو تخت دراز کشید و خودش را زیره پتو کرد ونوس هم روبه رو اش نشست هم همام دیقه شاهزاده جونکوک وارد اتاق شد و سمته تخت رفت
جونکوک: آلیس خوابه ؟
ونوس: آره راستش گفتن شما نیایی تو اتاق
جونکوک: مارو تنها باز
ونوس : اما ..
جونکوک: گفتم برو بیرون
ونوس با عصبانیت از اتاق خارج شد و آلیس را دید که سمته اتاق میرفت
ونوس : دوشیزه آلیس زود بیا کار خراب شد
《》《》》》《》《》《》》
@h41766101
۲.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.