(خب بلاخره گشادی رو گذاشتم کنار🤗)
(خب بلاخره گشادی رو گذاشتم کنار🤗)
عاقبت اعتماد⛓️(8)
.
.
جیمین
ساعت 7 از خواب بیدار شدم و کار هام رو انجام دادم و صبحونه خوردم حاضر شدم و به اداره پلیس رفتم و نقشه جدیدی ک کشیدم رو ب رئیس چوی گفتم و ایشون هم نقشه ام رو تایید کرد
تا ساعت 12 و نیم اداره پلیس بودم 12 و نیم رفتم خونه...لباسام رو عوض کردم و روی کاناپه نشستم باید ب لی هان زنگ می زدم و دوباره باهاش قرار می زاشتم ک نقشه ی جدیدم رو بهش بگم
به لی هان زنگ زدم و امروز ساعت 6 ونیم باهاش قرار گذاشتم توی پارک***..... لباسام رو با لباس راحتی عوض کردم و یه نودل درست کردم خوردم
.
ات
دست و صورتم رو شستم و شروع به درست کردن نهار کردم وقتی حاضر شد غذام رو خوردم و ظرفا رو جمع کردم و شستم.....خونه خیلی بهم ریخته بود شروع کردم تمیز کردن خونه تا ساعت 4 داشتم خونه رو تمیز می کردم و حسابی خسته شده بودم رفتم تو اتاقم و گرفتم خوابیدم(ات همش خوابه😂😂)
جیمین
(فلش به ساعت 5و40)
یه دوش گرفتم و موهامو خشک کردم ولباسام رو پوشیدم. ساعت 6 بود.....سوار ماشینم شدم و راه افتادم به سمت پارک....ماشین و پارک کردم و پیاده شدم. روی یه نیمکت منتظر لی هان نشستم
.
لی هان
جیمین بهم زنگ زد و ساعت 6 و نیم باهام قرار گذاشت گفت ک نقشه جدیدی کشیده...حاضر شدم و سوار ماشینم شدم وبه سمت پارک رفتم ماشین و پارک کردم و سمت پارک رفتم.... جیمین روی یکی از نیمکت ها نشسته بود سمتش رفتم
(جیمین=_/لی هان+)
_سلام
+سلام
_..........
+..........
_(نقشه اش رو میگه/بهتون نمیگم نقشه چیه😂🤗😝)
+قبوله ولی شرط داره.... (شرطش رو میگه)
_باشه قبوله
یه حمایتمون نشه؟💖🖤💖🖤💖
ادامه دارد
اسلاید دوم لباس جیمین
عاقبت اعتماد⛓️(8)
.
.
جیمین
ساعت 7 از خواب بیدار شدم و کار هام رو انجام دادم و صبحونه خوردم حاضر شدم و به اداره پلیس رفتم و نقشه جدیدی ک کشیدم رو ب رئیس چوی گفتم و ایشون هم نقشه ام رو تایید کرد
تا ساعت 12 و نیم اداره پلیس بودم 12 و نیم رفتم خونه...لباسام رو عوض کردم و روی کاناپه نشستم باید ب لی هان زنگ می زدم و دوباره باهاش قرار می زاشتم ک نقشه ی جدیدم رو بهش بگم
به لی هان زنگ زدم و امروز ساعت 6 ونیم باهاش قرار گذاشتم توی پارک***..... لباسام رو با لباس راحتی عوض کردم و یه نودل درست کردم خوردم
.
ات
دست و صورتم رو شستم و شروع به درست کردن نهار کردم وقتی حاضر شد غذام رو خوردم و ظرفا رو جمع کردم و شستم.....خونه خیلی بهم ریخته بود شروع کردم تمیز کردن خونه تا ساعت 4 داشتم خونه رو تمیز می کردم و حسابی خسته شده بودم رفتم تو اتاقم و گرفتم خوابیدم(ات همش خوابه😂😂)
جیمین
(فلش به ساعت 5و40)
یه دوش گرفتم و موهامو خشک کردم ولباسام رو پوشیدم. ساعت 6 بود.....سوار ماشینم شدم و راه افتادم به سمت پارک....ماشین و پارک کردم و پیاده شدم. روی یه نیمکت منتظر لی هان نشستم
.
لی هان
جیمین بهم زنگ زد و ساعت 6 و نیم باهام قرار گذاشت گفت ک نقشه جدیدی کشیده...حاضر شدم و سوار ماشینم شدم وبه سمت پارک رفتم ماشین و پارک کردم و سمت پارک رفتم.... جیمین روی یکی از نیمکت ها نشسته بود سمتش رفتم
(جیمین=_/لی هان+)
_سلام
+سلام
_..........
+..........
_(نقشه اش رو میگه/بهتون نمیگم نقشه چیه😂🤗😝)
+قبوله ولی شرط داره.... (شرطش رو میگه)
_باشه قبوله
یه حمایتمون نشه؟💖🖤💖🖤💖
ادامه دارد
اسلاید دوم لباس جیمین
۸.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.