فیلمبردار سرنوشت p11
صبح........
ویو ا/ت :
وقتی از خواب بیدار شدم تو اتاق خودم نبودم یکم فک کردم و فهمیدم که دیشب نرفتم خونه و هنوز تو خونه ی کوکم دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین پیش کوک خیلی خجالت میکشم ازش
_ ا/ت بیدار شدی صبح بخیر دیشب خوابت برد منم دلم نیومد صدات کنم پس بردند تو اتاق خودم و خودمم تویه اتاق دیگه موندم
+(اون منو براید استایل بغل کرده عرررررر بدم)
+خیلی بابت دیشب معذرت میخوام خیلی خسته بودم
_ عیبی ندارخد خوب شد که پیشم موندی
+*خنده*
_ بیا صبحونه بخوریم
+باشه
چند دقیقه بعد.......
ویو ا/ت :
رفتم لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین
+اوممممم لباسات رو میبرم میشورم و بهت میدم
_ نه لازم نیست
+باشه ،من دیگه میرم بابت دیشب ممنون
_ خواعش میکنم من باید ازت تشکر کنم
+خواعش میکنم خدافظ
_ خدافظ
نیم ساعت بعد.......
ویو ا/ت :
الان برم خونه به جیمین و یونا چی بگم جیمین اعصبانی میشه یونا هم فکر بد میکنه اوفففففف
رفتم تو خونه که جیمین و یونا رو جلویه در دیدم
÷کجا بودی؟؟؟
+اممممم خونه ی دوستم
÷با این لباس
+تولدش بود
÷دیشب چرا نیومدی
+اسرار کردم بمونم
÷اوک برو تو
~ا/ت چی شد من کی خاله میشم
+خفه شو بابا خوابم برد اونجا کوکم منو صدا نکرد اونجا موندم
~اوففففففف
+اوف اوف نکن
~باشه بابا
÷ا/ت بیا کارت دارم
+بعله
÷ا/ت تهیونگ یه مهمونی گرفته همه رو با دوست دختراشون دعوت کرده
+نگو میخوای منو جای دوست دخترت بذاری
÷نه بابا به عنوان خواهرم همراهم بیا
+اوک ،کیه
÷فردا شب
+اوک
~منم فردا شب میرم پیش مامانم
+باشه
نمیخوای حمایت بوکونی کیوتچه ها🥹💗
ویو ا/ت :
وقتی از خواب بیدار شدم تو اتاق خودم نبودم یکم فک کردم و فهمیدم که دیشب نرفتم خونه و هنوز تو خونه ی کوکم دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین پیش کوک خیلی خجالت میکشم ازش
_ ا/ت بیدار شدی صبح بخیر دیشب خوابت برد منم دلم نیومد صدات کنم پس بردند تو اتاق خودم و خودمم تویه اتاق دیگه موندم
+(اون منو براید استایل بغل کرده عرررررر بدم)
+خیلی بابت دیشب معذرت میخوام خیلی خسته بودم
_ عیبی ندارخد خوب شد که پیشم موندی
+*خنده*
_ بیا صبحونه بخوریم
+باشه
چند دقیقه بعد.......
ویو ا/ت :
رفتم لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین
+اوممممم لباسات رو میبرم میشورم و بهت میدم
_ نه لازم نیست
+باشه ،من دیگه میرم بابت دیشب ممنون
_ خواعش میکنم من باید ازت تشکر کنم
+خواعش میکنم خدافظ
_ خدافظ
نیم ساعت بعد.......
ویو ا/ت :
الان برم خونه به جیمین و یونا چی بگم جیمین اعصبانی میشه یونا هم فکر بد میکنه اوفففففف
رفتم تو خونه که جیمین و یونا رو جلویه در دیدم
÷کجا بودی؟؟؟
+اممممم خونه ی دوستم
÷با این لباس
+تولدش بود
÷دیشب چرا نیومدی
+اسرار کردم بمونم
÷اوک برو تو
~ا/ت چی شد من کی خاله میشم
+خفه شو بابا خوابم برد اونجا کوکم منو صدا نکرد اونجا موندم
~اوففففففف
+اوف اوف نکن
~باشه بابا
÷ا/ت بیا کارت دارم
+بعله
÷ا/ت تهیونگ یه مهمونی گرفته همه رو با دوست دختراشون دعوت کرده
+نگو میخوای منو جای دوست دخترت بذاری
÷نه بابا به عنوان خواهرم همراهم بیا
+اوک ،کیه
÷فردا شب
+اوک
~منم فردا شب میرم پیش مامانم
+باشه
نمیخوای حمایت بوکونی کیوتچه ها🥹💗
۱۴.۳k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.