پارت 2:
پارت 2:
ا.ت رفتم جلو و گفتم
ا.ت:من اینجام جئون
کوک:به به بالاخره پیدات شد کیم
ا.ت : اره ولی تو انقدر بی رحمی که به بچه های یتیم هم رحم نمی کنی عوضی
کوک :برای شکست تو هر کاری انجام میدم کیم
ا.ت :شکست من ههه {خنده}من برای شکست ادمای مثل تو ساخته شدم جئون
ا.ت دیدم اسلحه رو گزاشت روی سر دختره داشت گریه می کرد
کوک : خودتو تسلیم کن اگه می خوای این دختر زنده بمون
ا.ت:انقدر عوضی نباش اون اسلحه رو از رو بردار نمیبینی میترسه
کوک :منم همینو میخوام ،اگه می خوای زنده بمونه تسلیم شو
ا.ت:باش ...باش فقط اسلحه رو بیتر پایین
کوک:اول تو اسلحت رو بنداز پایین
ا.ت:اروم اسلحه رو گزاشتم پایین
کوک:به اونا هم بگو اسلحه شونو بزارن پایین
ا.ت:تو منو میخوای به اونا ربطی نداره
تی. اس:مسخره بازی رو تموم کن جئون کیم تسلیم تو نمی شه بچه ها رو آزاد کن
کوک:تو رئیس کیمی ههه[خنده] نمیدونستم کیم رئیس نیست خوب از اول بگو باید با تو حرف بزنیم دیگه
به تی .اس نگاه کردم که گفت
تی.اس :چیه خوب میخوای بمیری ها
ا.ت:ارع میخوام بمیرم تو رئیسم نیستی میفهمی جون اونا در خطرع من به اندازه زندگی کردم اما اونا چی الان تو این سن کم بمیرن اونم جلوی چشم من بعد چطور با وجدانم کنار بیام بگم من میخواستم قاتل مامان بابامو پیدا کنم و بگشم گزلشتم بچه ها رو بکشه ارهههعععع
تی.اس :اما تو بهم قول دادی که مراقب باشی
ا.ت رفتم جلو و گفتم
ا.ت:من اینجام جئون
کوک:به به بالاخره پیدات شد کیم
ا.ت : اره ولی تو انقدر بی رحمی که به بچه های یتیم هم رحم نمی کنی عوضی
کوک :برای شکست تو هر کاری انجام میدم کیم
ا.ت :شکست من ههه {خنده}من برای شکست ادمای مثل تو ساخته شدم جئون
ا.ت دیدم اسلحه رو گزاشت روی سر دختره داشت گریه می کرد
کوک : خودتو تسلیم کن اگه می خوای این دختر زنده بمون
ا.ت:انقدر عوضی نباش اون اسلحه رو از رو بردار نمیبینی میترسه
کوک :منم همینو میخوام ،اگه می خوای زنده بمونه تسلیم شو
ا.ت:باش ...باش فقط اسلحه رو بیتر پایین
کوک:اول تو اسلحت رو بنداز پایین
ا.ت:اروم اسلحه رو گزاشتم پایین
کوک:به اونا هم بگو اسلحه شونو بزارن پایین
ا.ت:تو منو میخوای به اونا ربطی نداره
تی. اس:مسخره بازی رو تموم کن جئون کیم تسلیم تو نمی شه بچه ها رو آزاد کن
کوک:تو رئیس کیمی ههه[خنده] نمیدونستم کیم رئیس نیست خوب از اول بگو باید با تو حرف بزنیم دیگه
به تی .اس نگاه کردم که گفت
تی.اس :چیه خوب میخوای بمیری ها
ا.ت:ارع میخوام بمیرم تو رئیسم نیستی میفهمی جون اونا در خطرع من به اندازه زندگی کردم اما اونا چی الان تو این سن کم بمیرن اونم جلوی چشم من بعد چطور با وجدانم کنار بیام بگم من میخواستم قاتل مامان بابامو پیدا کنم و بگشم گزلشتم بچه ها رو بکشه ارهههعععع
تی.اس :اما تو بهم قول دادی که مراقب باشی
۷.۳k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.