☆ دیدار دوباره ؟ ☆
☆ دیدار دوباره ؟ ☆
{ P ۳ }
میخواستی وانمود کنی نمیشناسیش، فقط وانمود .
ا/ت : اممم محض اطلاع اینجا دستشویی دخترونه اس
ته : میدونم
ا/ت : اوکی ، اگه کاری ندارید من دیگه برم
یه قدم برداشتی که با حرفش متوقف شدی
ته : منو یادت نمیاد ؟ ولی من تورو یادم نرفته
دقیقا روبه روش وایسادی و گفتی
ا/ت : یادمه ، خیلی خوب هم یادمه ، دقیقا ۱۰۰ برابر تو یادمه
میخواستی از کنارش رد بشی که بازو ت کشید و مانع رفتند شد
ا/ت : چیکار میکنی ؟
ته : اون دختر بچه ، مال کیه ؟
ا/ت : فکر نمیکنم باید درمورد زندگی خوصیصم به تو اطلاع بدم؟
دستش رو پس زدی و از در دستشویی خارج شدی .
* پرش زمانی به فردا صبح
امروز روز تعطیل بود پس کارت کمتر بود ، رفتی پیاده روی و بعدش آمدی خونه و لباس هاتو عوض کردی ، رفتی اتاق سوهی
آروم در زدی و وارد اتاق سوهی شدی که دیدی داره کارتون میبینه رفتی کنارش نشستی و گفتی
ا/ت : بدون من کارتون میبینی پرنسس ؟
انگار تازه متوجه حضورت شده بود .
سوهی : مگه میشه با مامان خوشگلم کارتون نبینم
روی پاهات دراز کشید و گفتی
ا/ت : امممم ، نظرت چیه بریم بیرون ؟
سوهی : هورااااا کی بریم ؟
ا/ت : اول به کم کار دارم توی دفتر بعدش بریم باشه ؟
سوهی : باشه مامانی
* پرش رمانی به ساعت ۵ بعد از ظهر
حاضر شدی و داشتی موهات رو جلوی آیینه شونه میکردی که در اتاق زده شد
ا/ت : بیا تو
خدمتکار : خانم یه آقایی منتظرتونن
ا/ت : خب اسمشو نپرسیدی ؟
خدمتکار : گفتن که اسمشون تهیونگه و به خودتون بگم خودتون میفهمید
با شنیدن اسمش شونه کردن موهات رو متوقف کردی و به سمت هال رفتی
روی مبل نشستی و دقیقا تهیونگ با فاصله کنارت نشسته بود ، تا میخواستی صحبتی کنی صدای پیامک گوشیت به صدا درآمد.
به گوشیت نگاه کردی ، اون دوستت بود " هانول " هانول هم دوستت و هم روانشناست ، متن پیام =
- واقعا هنوز به تهیونگ نگفتی که سوهی دخترشه ؟
تا میخواستی جوابشو بدی تهیونگ گفت
ته : میشه یه لیوان آب بردارم ؟
ا/ت : عا نه تو بشین من برات میارم
ته : مرسی
بعد از رفتنت تهیونگ گوشیت و برداشت و گفت
ته : ببینیم چی رو از من غایم میکنی
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
{ P ۳ }
میخواستی وانمود کنی نمیشناسیش، فقط وانمود .
ا/ت : اممم محض اطلاع اینجا دستشویی دخترونه اس
ته : میدونم
ا/ت : اوکی ، اگه کاری ندارید من دیگه برم
یه قدم برداشتی که با حرفش متوقف شدی
ته : منو یادت نمیاد ؟ ولی من تورو یادم نرفته
دقیقا روبه روش وایسادی و گفتی
ا/ت : یادمه ، خیلی خوب هم یادمه ، دقیقا ۱۰۰ برابر تو یادمه
میخواستی از کنارش رد بشی که بازو ت کشید و مانع رفتند شد
ا/ت : چیکار میکنی ؟
ته : اون دختر بچه ، مال کیه ؟
ا/ت : فکر نمیکنم باید درمورد زندگی خوصیصم به تو اطلاع بدم؟
دستش رو پس زدی و از در دستشویی خارج شدی .
* پرش زمانی به فردا صبح
امروز روز تعطیل بود پس کارت کمتر بود ، رفتی پیاده روی و بعدش آمدی خونه و لباس هاتو عوض کردی ، رفتی اتاق سوهی
آروم در زدی و وارد اتاق سوهی شدی که دیدی داره کارتون میبینه رفتی کنارش نشستی و گفتی
ا/ت : بدون من کارتون میبینی پرنسس ؟
انگار تازه متوجه حضورت شده بود .
سوهی : مگه میشه با مامان خوشگلم کارتون نبینم
روی پاهات دراز کشید و گفتی
ا/ت : امممم ، نظرت چیه بریم بیرون ؟
سوهی : هورااااا کی بریم ؟
ا/ت : اول به کم کار دارم توی دفتر بعدش بریم باشه ؟
سوهی : باشه مامانی
* پرش رمانی به ساعت ۵ بعد از ظهر
حاضر شدی و داشتی موهات رو جلوی آیینه شونه میکردی که در اتاق زده شد
ا/ت : بیا تو
خدمتکار : خانم یه آقایی منتظرتونن
ا/ت : خب اسمشو نپرسیدی ؟
خدمتکار : گفتن که اسمشون تهیونگه و به خودتون بگم خودتون میفهمید
با شنیدن اسمش شونه کردن موهات رو متوقف کردی و به سمت هال رفتی
روی مبل نشستی و دقیقا تهیونگ با فاصله کنارت نشسته بود ، تا میخواستی صحبتی کنی صدای پیامک گوشیت به صدا درآمد.
به گوشیت نگاه کردی ، اون دوستت بود " هانول " هانول هم دوستت و هم روانشناست ، متن پیام =
- واقعا هنوز به تهیونگ نگفتی که سوهی دخترشه ؟
تا میخواستی جوابشو بدی تهیونگ گفت
ته : میشه یه لیوان آب بردارم ؟
ا/ت : عا نه تو بشین من برات میارم
ته : مرسی
بعد از رفتنت تهیونگ گوشیت و برداشت و گفت
ته : ببینیم چی رو از من غایم میکنی
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۱۷.۲k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.