چندپارتی درخواستی

پارت 1

ویو یکتا :
از خواب بیدار شدم و کار های لازم رو انجام دادم و رفتم که صبحانه بخورم
رفتم توی آشپزخونه که یهو....
اجوما : صبحتون بخیر
یکتا : منو ترسوندید.... ممنون صبحانه آمادست؟
اجوما : بله پدرتون هم منتظرتونه
ویو یکتا :
رفتم روی میز نشستم و پدرم هم اومد و
پ/یکتا : سلام
یکتا : سلام پدرجون....« باباشو بوسش کرد »
ویو یکتا :
صبحانمو خوردم و آماده شدم که برم مدرسه و رفتم دم در و سوار ماشین شدم و بابام رسوندم و
پ/یکتا : بعد از مدرسه یکی میاد دنبالت
یکتا : کی؟
پ/یکتا : خودت میفهمی
ویو یکتا :
رفتم داخل مدرسه و کیفامون رو چک کردن و وارد کلاسم شدم سرجایی که پارسال خم مینشستم نشستم و یهو یکی کنار نشست اولش تعجب کردم چون کسی باهام دوست نبود
جیمین : سلام.... یکتا؟
یکتا : سلام بله خودمم شما؟
جیمین : بابات گفته بود خوشگلی
یکتا : ممنون شما هم خوشگلید... شما قراره منو برسونید بعد از مدرسه؟
جیمین : آره منو تو از الان به بعد دوستیم ولی بعد ها دیگه دوست نیستیم
ویو یکتا :
متوجه حرفش نشدم و خانم اومد سرکلاس و درس میداد... راستش جیمین پسر خیلی خوشگل و جذابی بود با نگاه اول عاشقش شدم
معلم : یکتا
یکتا : بله
معلم : این سوال رو بیا حل کن
یکتا : چشم
رفتم و حلش کردم و خب یکی از سخت ترین سوالات بود و خود معلم هم تعجب کرد.. چون من شاگرد اولم
معلم : آفرین نمره خیلی خوبی میگیری
رفتم نشستم و
جیمین : آفرین
یکتا : خیلی ممنون
ویو یکتا :
زنگ خورد و منم رفتم بیرون و یهو یکی دستم رو کشید و نه اون....


حمایت؟ 🍭🩷🍰