عشق یهویی part 21
ا/ت دیویید بعد رفت ازپله ها پایین یهو پاش لیز خورد وبعد خواست بیوفته سریع رفتم بگیرنش دستم رسید به دستش وگفتم:ناله میکردی بهتر بود یا بیوفتی
ا/ت:بیوفتم
تهیونگ:فعلا که نگذاشتم بیوفتی پس بمونه یه روز دیگه
ا/ت:😫
تهیونگ:چرا اینطوری میکنی
ا/ت:😈دویید ورفت
بعد رفتیم نشستیم رو مبل خواستم پام رو بزنم به پاش بعد پاش رومحکم برد بالا وکوبید رو پام وگفت:من الان که نه وهیچوقت دیگه انجام نمیدم
تهیونگ:باشه😏
ا/ت:🤔
تهیونگ:حالا خوب بود گرفتمت
ا/ت:گگگگگگگ(اداشو درمیارهع)
تهیونگ:میگم بریم بیرون
ا/ت:نع
تهیونگ:......
تهیونگ:خانم بی حوصله
ا/ت:بعله اقای با حوصله
تهیونگ:بعله
ا/ت:چه اعتماد به سقفی هم داره
تهیونگ:نه شما نداری
ا/ت:تو از کجا میدونی
تهیونگ:از قیافت
ا/ت:🤏🤚(اروم زدش)
تهیونگ:اخه کسی ددیش رو میزنه
ا/ت:😑
*پایان*
ا/ت:بیوفتم
تهیونگ:فعلا که نگذاشتم بیوفتی پس بمونه یه روز دیگه
ا/ت:😫
تهیونگ:چرا اینطوری میکنی
ا/ت:😈دویید ورفت
بعد رفتیم نشستیم رو مبل خواستم پام رو بزنم به پاش بعد پاش رومحکم برد بالا وکوبید رو پام وگفت:من الان که نه وهیچوقت دیگه انجام نمیدم
تهیونگ:باشه😏
ا/ت:🤔
تهیونگ:حالا خوب بود گرفتمت
ا/ت:گگگگگگگ(اداشو درمیارهع)
تهیونگ:میگم بریم بیرون
ا/ت:نع
تهیونگ:......
تهیونگ:خانم بی حوصله
ا/ت:بعله اقای با حوصله
تهیونگ:بعله
ا/ت:چه اعتماد به سقفی هم داره
تهیونگ:نه شما نداری
ا/ت:تو از کجا میدونی
تهیونگ:از قیافت
ا/ت:🤏🤚(اروم زدش)
تهیونگ:اخه کسی ددیش رو میزنه
ا/ت:😑
*پایان*
۳.۶k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.