عشق یا قتل پارت ۷ ( عکس رمان رو عوض کردم )
پ ۷ ق ۱ : / هنوز تو فلش بکه /
خواست بره دستشو گرفتم
ا/ت : چته دستمو چرا میگیری؟
+ تو چند سالته؟
ا/ت : من؟
+ تو کس دیگه ای اینجا میبینی؟ خو دارم ت رو میگم دیگه
ا/ت : ۱۵ چرا؟
که جینهو اومد
جینهو : ا/ت دیدمت
دوباره اومد پشتم قایم شد و جینهو جلوم
جینهو : بیا بیرون
ا/ت : نع
جینهو میرفت راست اینم منو میچرخوند راست یهو از پشتم کشیدش
جینهو : آها گرفتمت الان میریم باهم
ا/ت : ایییییی نه کمکم کن تورو خدا کمک نهههه
جینهو : اون کمکی نمیکنه
ا/ت : کمک کنن چرا وایستادی
رفتم و دستای دختره رو آزاد کردم
+ نمیتونی ببریش
جینهو : چرا اون وقت؟
+ چون دلیل نیست ببریش
جینهو : اون وقت دلیل هس پیش تو باشه
+ اهوم
جینهو : الان کار دارم بعدا به حسابت میرسم
رفت اینم اومد بیرون
ا/ت " آخیش دستت درد نکنه وگرنه بد بخت بودم
+ مگه چیکار کردی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره نمیخوام بندازمت تو هَچَل
+ اوکی
پ ۷ ق ۲ : خواست بره دستشو گرفتم کشیدمش ت بغلم و گرفتمش خیلی نزدیکبودیم دیگه نفس همدیگه رو تو صورت همدیگه حس میکردیم و ت چشمای هم زل زدیم
ا/ت : ولم کن تو اصلن کی هستی؟
+ نشد بگم من تهیونگم و ۱۸ سالمه
ا/ت : تهیونگ!؟
+ اهوم من بازم میتونم ببینمت؟
ا/ت : چرا؟
+ چون ....
بابام اومد و حرفم قط شد
- تهیونگگگگگگگ!!!!!!!!!!!!
آقای مین: ا/تتتتت اونجا چه خبره؟
دختره سریع ازم دور شد
بابام و آقای مین اومدن جلومون وایستادن
- تهیونگ ما اومدیم که به کار و بارمون برسیم اون وقت ت اومدی بازی میکنی؟
صدای آقای مین و میشنیدم
آقای مین: من بهت نگفته بودم نزدیک پسرا نمیشی؟
- دارم با تو حرف میزنم تهیونگ!!
دستمو کشید برد طرف ماشین
آقای مین هم دست ا/ت رو کشید برگشتم نگاه کردم اونم نگام کرد
/پایان فلش بک /
خواست بره دستشو گرفتم
ا/ت : چته دستمو چرا میگیری؟
+ تو چند سالته؟
ا/ت : من؟
+ تو کس دیگه ای اینجا میبینی؟ خو دارم ت رو میگم دیگه
ا/ت : ۱۵ چرا؟
که جینهو اومد
جینهو : ا/ت دیدمت
دوباره اومد پشتم قایم شد و جینهو جلوم
جینهو : بیا بیرون
ا/ت : نع
جینهو میرفت راست اینم منو میچرخوند راست یهو از پشتم کشیدش
جینهو : آها گرفتمت الان میریم باهم
ا/ت : ایییییی نه کمکم کن تورو خدا کمک نهههه
جینهو : اون کمکی نمیکنه
ا/ت : کمک کنن چرا وایستادی
رفتم و دستای دختره رو آزاد کردم
+ نمیتونی ببریش
جینهو : چرا اون وقت؟
+ چون دلیل نیست ببریش
جینهو : اون وقت دلیل هس پیش تو باشه
+ اهوم
جینهو : الان کار دارم بعدا به حسابت میرسم
رفت اینم اومد بیرون
ا/ت " آخیش دستت درد نکنه وگرنه بد بخت بودم
+ مگه چیکار کردی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره نمیخوام بندازمت تو هَچَل
+ اوکی
پ ۷ ق ۲ : خواست بره دستشو گرفتم کشیدمش ت بغلم و گرفتمش خیلی نزدیکبودیم دیگه نفس همدیگه رو تو صورت همدیگه حس میکردیم و ت چشمای هم زل زدیم
ا/ت : ولم کن تو اصلن کی هستی؟
+ نشد بگم من تهیونگم و ۱۸ سالمه
ا/ت : تهیونگ!؟
+ اهوم من بازم میتونم ببینمت؟
ا/ت : چرا؟
+ چون ....
بابام اومد و حرفم قط شد
- تهیونگگگگگگگ!!!!!!!!!!!!
آقای مین: ا/تتتتت اونجا چه خبره؟
دختره سریع ازم دور شد
بابام و آقای مین اومدن جلومون وایستادن
- تهیونگ ما اومدیم که به کار و بارمون برسیم اون وقت ت اومدی بازی میکنی؟
صدای آقای مین و میشنیدم
آقای مین: من بهت نگفته بودم نزدیک پسرا نمیشی؟
- دارم با تو حرف میزنم تهیونگ!!
دستمو کشید برد طرف ماشین
آقای مین هم دست ا/ت رو کشید برگشتم نگاه کردم اونم نگام کرد
/پایان فلش بک /
۱۳۳.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۰