اونی چان من گیسوکمنده☆9

*به همون جنگشون با تنجیکو*
*اون روز بعد از جلسه تومان و اینا ا/ت رفته بود خونه و قرار بود بعدش بره یه جای مهم که بعدا میفهمید بخاطر همین کت شلوار سرمه ای پوشیده بود و وقتی ا/ت وارد شد کت سرمه ای تو دستش بود و کراواتش شل میکرد جلیقه مشکی هم تنش بود و موهاش هم گوجه ای بسته بود*
ا/ت: مایکی میدونی کار مهم دارم بعد اینجا پس سریع تمومش کن
*چشم ا/ت میوفته به باجی که بچه نه زخمی داره نه هیچی بعد پوزخند میزنه که بعدش نگاهش میوفته به سویا که میدونین طبق انیمه گریه کرده فلان بهمان*
*ا/ت میدوعه سمت سویا و صورت سویا میگیره تو دستش*
ا/ت: سویا حالت خوبه؟
سویا: من خوبم
ا/ت: خب باشه اینو نگه دار
*ا/ت کتش پرت میکنه تو دستای سویا و دستاش میکنه تا جیبش*
ا/ت: این کره خر زدتت؟
*کمک اسم یارو یادم نیستتتت😭*
کاکاچو: تو کوتوله میخوای چه غلطی‌کنی مثلا؟
*فک کنم همین بود اسمش و اگه دیالوگ درستی نیست مرا حلال کنید زیرا دو ماه پیش فصل ۳ توکیو ریونجرز دیدم🦦*
ا/ت: این کوتوله
*از مشت کاکاچو جاخالی میده و با یه لگد پرتش میکنه روی زمین*
ا/ت: خیلی کارا میتونه بکنه
*یه لگددیگه میزنه و کاکاچو پرت میشه اونورتر*
ا/ت: دلت میاد به قیافه به اون معصومی اینقد راحت صدمه بزنی؟
*کاکاچو که درحال بلند شدن است ولی ا/ت یک مشت دیگر بر او میزند🥰(عجیبس)*
ا/ت: چجوری میتونی به یه پشمک صدمه بزنی تو؟
*مشتی دیگر*
ا/ت : مطعسفم ولی دیگه من نمیزارم

_________________
ببخشید کم بود چون خستم باید بخوابم که فردا بایدم ۸ بلند شم :))))
پارت بعدی فردا :)))))
دعا کنین امتحان شفاهی دارم فردا صبح اشتباه بگم باید ۲ دور از روی جزوه بنویسم دیگه وقت نمیکنم بیام فیک بنویسم🤡