عشق جدیدم مافیا Part 13

پارت ¹³
تهیونگ : خخببب فقط بوسیدمش
شوگا : بوسه ی خالی ؟
تهیونگ : خب خیس بوسیدمش
جیمین : ووووو؟
ته : خب روش خیمه زدم و بوسیدمش
جین : ععررر نامجون پسرمون چه زود بزرگ شد
نامجون : آرهههه
جین و نامجون :(گریه های الکی )
تهیونگ : 😐😐😐
دیدم که ا.ت داره میاد پایین از پله ها
رفتم دم پله و منتظرش موندم اما یهو پاش پیچ خورد و منم رفتم بگیرمش که یهو .................
لبم اومد روی لبش
پایان تهیونگ ویو
ا.ت ویو : نه.... نه اون موقع که منو بوسید تنها بودیم اما الان ۶ تا پسر دیگه دارن نگاهمون میکنن (تو ذهنش )
میخواستم از ته جدا شم ولی تهیونگ داشت خونسرد منو می‌بوسید
چشمام رو بستم و فقط لذت بردم
بعد ۳۰ ثانیه ازم جدا شد
همه باهم : (گریه های الکی ) تهیونگمون ددی شده (بغض الکی)
پایان ا.ت ویو
تهیونگ ویو :
دیدم اینا جو گیر شدن پس ا.ت رو براید استایل بغل کردم و دوتایی رفتیم تو اتاق و در رو بستم و گذاشتمش رو تخت .................