عمارت کیم
ᴋɪᴍ'ꜱ ᴍᴀɴꜱɪᴏɴ
ᴘᴀʀᴛ 6( پخش اول)
کمی که گذشت رسیدیم ولیعهد.... یا بهتره بگیم تهیونگ دستم گرفت کمکم کرد از کالسکه پیاده شم واوووووو قصر توی صبح هم خیلی زیبا بود دیشب چون شلوغ بود درست نتونستم قصر بیبنم ولی الان دیگه راحتم می تونم نگاه کنم توی راه به طرف سالن سیاست که محل جولوس پادشاه و ملکه بود مجبور بودم بازوی اوففففف از اونجا که راحت نبودم با اسم کوچیک صداشون کنم ولیعهد راحت ترم... مجبور بودم بازوی ولیعهد رو بگیرم که باعث میشد معذب بشم ولی خب مجبور بودم توی راه دختر های خدمتکار منو نگاه میکردن پچ پچ میکردن شاید چون این لباسمم خودم طراحی کردم به نظرشون عجیب بیاد بلخره رسیدیم سالن سیاست در های بزرگش باز کردن وارد شدیم رو به شاه و ملکه تعظیم کردیم
_سلام بر عالیجناب و اولیاحضرت عزیز فرامس ات هستم(تعظیم مودبانه)
بابای ته:(خنده ) سلام دخترم خوش اومدی
مامان ته: سلام دختر جوان خوشحالم می بینمت(لبخند مغرورانه)
تعظیم دیگه کردم که وزیر راه نمایی کرد و گفت بشینیم و بعد پادشاه گفت
بابای ته:خب دخترم همون طور که میدونی تو قراره همسر ولیعهد این کشور بشی و ملکه آینده و باید با قوانین و آدام رسوم قصر کنار بیای !
_ تلاشم رو میکنم سرورم
(گایز جای اینکه بنویسم مامان و بابای ته میگم پادشاه و ملکه )
ملکه:و راجب یه سری مسائل باید با هات صحبت کنم پس دنبالم بیا
_چشم بانوی من
آروم بلند شدم دنبال ملکه پشت سرش با نهایت احترام راه رفتم اوفففففف کمر شکست خیلی سخته من نمیخوام ملکه شم باید کیو بیبنم آخههههههه(منو😂💔) وارد یه اتاق شدم که پر از خدمه بود همه به دوتا صف وایساده بودن تا وسط برای راه رفتن خالی بود
ملکه: بیا جلو عزیزم(رو به ات)
_چشم( اومد کنار ملکه)
ملکه:این دختر همسر ولیعهد و ملکه آینده این کشور بی احترامی یا کوچک ترین گستاخی بیبنم ازتون که بهش کردین در جا اعدام پس حد خودتون رو بدونین
خدمتکارا: چشم ملکه من
ملکه: خب حالا یه ندیمه می خوام انتخاب کنم که بعد از سابرین(ندیمه ملکه یا ندیمه ارشد) ندیمه ارشد بشه خب.... چریونگ تو بیا بیبنم
(علامت چریونگ¥ )
¥بله بانوی من
ملکه : تو از این به بعد ندیمه ات هستی
¥چشم بانوی من
دختری که برام انتخاب کرده بودن موهای قهوه روشن داشت با کک و مک چشم هاشم مثل یه قهوه صبح گاهی زیبا بود بدن مسبتن لاغری داشت و به نظر مهربون می یومد
بعد ملکه راه افتاد من پشت ایشون و چریونگ پشت من می یومد توی مسیر ملکه گفت ......
گایز این پارت زیاد شد برای همین مجبور شدم دو قسمتش کنم
اسلاید ۲ لباس ات برای قصر
حمایت کنیدددد و اینکه امیدارم دوستش داشته باشیننن 🤎🍪
گایز راستی چرا از پارت ۴ آنقدر کم حمایت شد انتظار دیگه ای داشتم 😐💔
ᴘᴀʀᴛ 6( پخش اول)
کمی که گذشت رسیدیم ولیعهد.... یا بهتره بگیم تهیونگ دستم گرفت کمکم کرد از کالسکه پیاده شم واوووووو قصر توی صبح هم خیلی زیبا بود دیشب چون شلوغ بود درست نتونستم قصر بیبنم ولی الان دیگه راحتم می تونم نگاه کنم توی راه به طرف سالن سیاست که محل جولوس پادشاه و ملکه بود مجبور بودم بازوی اوففففف از اونجا که راحت نبودم با اسم کوچیک صداشون کنم ولیعهد راحت ترم... مجبور بودم بازوی ولیعهد رو بگیرم که باعث میشد معذب بشم ولی خب مجبور بودم توی راه دختر های خدمتکار منو نگاه میکردن پچ پچ میکردن شاید چون این لباسمم خودم طراحی کردم به نظرشون عجیب بیاد بلخره رسیدیم سالن سیاست در های بزرگش باز کردن وارد شدیم رو به شاه و ملکه تعظیم کردیم
_سلام بر عالیجناب و اولیاحضرت عزیز فرامس ات هستم(تعظیم مودبانه)
بابای ته:(خنده ) سلام دخترم خوش اومدی
مامان ته: سلام دختر جوان خوشحالم می بینمت(لبخند مغرورانه)
تعظیم دیگه کردم که وزیر راه نمایی کرد و گفت بشینیم و بعد پادشاه گفت
بابای ته:خب دخترم همون طور که میدونی تو قراره همسر ولیعهد این کشور بشی و ملکه آینده و باید با قوانین و آدام رسوم قصر کنار بیای !
_ تلاشم رو میکنم سرورم
(گایز جای اینکه بنویسم مامان و بابای ته میگم پادشاه و ملکه )
ملکه:و راجب یه سری مسائل باید با هات صحبت کنم پس دنبالم بیا
_چشم بانوی من
آروم بلند شدم دنبال ملکه پشت سرش با نهایت احترام راه رفتم اوفففففف کمر شکست خیلی سخته من نمیخوام ملکه شم باید کیو بیبنم آخههههههه(منو😂💔) وارد یه اتاق شدم که پر از خدمه بود همه به دوتا صف وایساده بودن تا وسط برای راه رفتن خالی بود
ملکه: بیا جلو عزیزم(رو به ات)
_چشم( اومد کنار ملکه)
ملکه:این دختر همسر ولیعهد و ملکه آینده این کشور بی احترامی یا کوچک ترین گستاخی بیبنم ازتون که بهش کردین در جا اعدام پس حد خودتون رو بدونین
خدمتکارا: چشم ملکه من
ملکه: خب حالا یه ندیمه می خوام انتخاب کنم که بعد از سابرین(ندیمه ملکه یا ندیمه ارشد) ندیمه ارشد بشه خب.... چریونگ تو بیا بیبنم
(علامت چریونگ¥ )
¥بله بانوی من
ملکه : تو از این به بعد ندیمه ات هستی
¥چشم بانوی من
دختری که برام انتخاب کرده بودن موهای قهوه روشن داشت با کک و مک چشم هاشم مثل یه قهوه صبح گاهی زیبا بود بدن مسبتن لاغری داشت و به نظر مهربون می یومد
بعد ملکه راه افتاد من پشت ایشون و چریونگ پشت من می یومد توی مسیر ملکه گفت ......
گایز این پارت زیاد شد برای همین مجبور شدم دو قسمتش کنم
اسلاید ۲ لباس ات برای قصر
حمایت کنیدددد و اینکه امیدارم دوستش داشته باشیننن 🤎🍪
گایز راستی چرا از پارت ۴ آنقدر کم حمایت شد انتظار دیگه ای داشتم 😐💔
۷.۸k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.