سناریو توکیو ریونجرز
chapter8
*روز بعد از زبان چیفویو
وقتی رفتم بیمارستان ایزانا کنار تخت رو صندلی خوابیده بود. شب برای اینکه مواظب مای باشه تو بیمارستان تا صبح بیدار موند. (بچم🥺❤️🩹)
مای چشماش باز بود و ب سقف زل زده بود.
بیدار شدی؟
چیزی نگفت.
برات آبمیوه گرفتم..
مای:نمیخورم.
باشه.
ایزانا:یا ابرفض چی شده بیدار شدی؟!؟
مای:اهوم
مای مرخص شد رفتن خونه. منم رفتم خونه تاکمیچی تا یه سری بهش بزنم. ولی.. مای احتمالا بیشتر از من ناراحته...
*از زبان مای
شایدم باید اینجا خودمو بکشم. من که هیچ غلطی نمیتونم بکنم... خیلی خستم...
ایزانا:چقدر تو فکری. از بینیت خون میاد. دستمالو بگیر اینم اسپریت.
اه. اینم چقد شخمیه. اصلا نمیتونم نفس بکشم..
لعنتی...
هفته های بعد*
رفتم حموم. همونجا موهامو کوتاه کردم. اومدم بیرون رفتم تو اتاقم تا لباسمو بپوشم. ایزانا رفته بود بیرون یکم خرید کنه. منم موهامو خشک کردم و رفتم ناهار درست کنم. ولی فکر کیسوکه از ذهنم بیرون نمیرفت.. اشکام جاری شدن.
بیرون نیاین لعنتیا! (با اشک هایش میحرفد 🥲)
در زدن.
کیهعهه؟
ایزانا:باز کن گرمههه !!
ببخشید زبون میمونا رو بلد نیستم.
ایزانا: هم نوع خودتم پدصگ وا کن.
با لگدی ک به در زد متوجه شدم نباید سر به سرش بزارم و در رو باز کردم. 🙂
ایزانا:کره سگ پدر خر (موحتاوا🗿🤌) چرا موهاتو کوتاه کردی🥲من موهای عمتو ببافم؟!؟ (آخی😂🤍)
ندارم عمه.
ایزانا:هعی.چرا گریه کردی. اوه.. هیچی.. دوست داری بریم بیرون؟
او...
*صدای در
ایزانا :میرم باز کنم.
در رو باز کرد. و ساکت شد.
ایزانا: ها؟
یعنی کی بود🗿
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#ادیت #انیمه #اوتاکو #توکیو_رونجرز #مای_هیرو_اکادمی #شیطان_کش #سگ_های_ولگرد_بانگو #ناروتو #مرد_اره_ای #باکودکو #چیفویو #باجی #تاکمیچی #دکو #باکوگو #شوتو #تانجیرو #مایکی #دراکن #میتسویا #اسمایلی #انگری #توکیو_ریونجرز #شینچیرو #سانو_شینچیرو #تئوری #ناهویا #سویا #کاواتا #ران #ریندو
#ادیت #نقاشی #سانو_مانجیرو #ریوگوجی_کن #مانگا #مانهوا #کلیپ #وانشات
*روز بعد از زبان چیفویو
وقتی رفتم بیمارستان ایزانا کنار تخت رو صندلی خوابیده بود. شب برای اینکه مواظب مای باشه تو بیمارستان تا صبح بیدار موند. (بچم🥺❤️🩹)
مای چشماش باز بود و ب سقف زل زده بود.
بیدار شدی؟
چیزی نگفت.
برات آبمیوه گرفتم..
مای:نمیخورم.
باشه.
ایزانا:یا ابرفض چی شده بیدار شدی؟!؟
مای:اهوم
مای مرخص شد رفتن خونه. منم رفتم خونه تاکمیچی تا یه سری بهش بزنم. ولی.. مای احتمالا بیشتر از من ناراحته...
*از زبان مای
شایدم باید اینجا خودمو بکشم. من که هیچ غلطی نمیتونم بکنم... خیلی خستم...
ایزانا:چقدر تو فکری. از بینیت خون میاد. دستمالو بگیر اینم اسپریت.
اه. اینم چقد شخمیه. اصلا نمیتونم نفس بکشم..
لعنتی...
هفته های بعد*
رفتم حموم. همونجا موهامو کوتاه کردم. اومدم بیرون رفتم تو اتاقم تا لباسمو بپوشم. ایزانا رفته بود بیرون یکم خرید کنه. منم موهامو خشک کردم و رفتم ناهار درست کنم. ولی فکر کیسوکه از ذهنم بیرون نمیرفت.. اشکام جاری شدن.
بیرون نیاین لعنتیا! (با اشک هایش میحرفد 🥲)
در زدن.
کیهعهه؟
ایزانا:باز کن گرمههه !!
ببخشید زبون میمونا رو بلد نیستم.
ایزانا: هم نوع خودتم پدصگ وا کن.
با لگدی ک به در زد متوجه شدم نباید سر به سرش بزارم و در رو باز کردم. 🙂
ایزانا:کره سگ پدر خر (موحتاوا🗿🤌) چرا موهاتو کوتاه کردی🥲من موهای عمتو ببافم؟!؟ (آخی😂🤍)
ندارم عمه.
ایزانا:هعی.چرا گریه کردی. اوه.. هیچی.. دوست داری بریم بیرون؟
او...
*صدای در
ایزانا :میرم باز کنم.
در رو باز کرد. و ساکت شد.
ایزانا: ها؟
یعنی کی بود🗿
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#ادیت #انیمه #اوتاکو #توکیو_رونجرز #مای_هیرو_اکادمی #شیطان_کش #سگ_های_ولگرد_بانگو #ناروتو #مرد_اره_ای #باکودکو #چیفویو #باجی #تاکمیچی #دکو #باکوگو #شوتو #تانجیرو #مایکی #دراکن #میتسویا #اسمایلی #انگری #توکیو_ریونجرز #شینچیرو #سانو_شینچیرو #تئوری #ناهویا #سویا #کاواتا #ران #ریندو
#ادیت #نقاشی #سانو_مانجیرو #ریوگوجی_کن #مانگا #مانهوا #کلیپ #وانشات
۲.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.