اومدم در خونتون سر کوچتون پارت آوردم، هستید یا نه؟ اعلام حظور کنید
🤍💫Bahat Aromam💫🤍
Part 15
ایبیکه:اوووووو
با بهت پرسیدم :تو از کجا میدونی اسمشو
ایلیاس لبخند شیطانی زد:به به میبینم که زدم تو خال، اسکل جان خودت الان زیر لب گفتی دیگه
ایبیکه با لبخندخبیثی به پشت سرم نگاه میکرد
نه نه
برگشتم پشت سرم
مامان داشت با یه لبخند منو نگاه میکرد
مثل اینا که کار خرابی میکنن بعد میخوان جمعش کنن لبخندی زدم
مامان دیونه هایی نثارمون کرد
اومد کنار ایبیکه که رو مبل رو به رویی بود نشست
مامان:خوب بچه ها، امشب باباجون یه جا دعوته، خوونه ی دوست یکی از دوست های قدیمیش، ماهم میریم
ناخودآگاه پرسیدم : فامیلشون چیه؟
همشون با یه لبخند خبیث نگاهم کردن
پوکرفیس نگاهشون کردم
که مامان اهمی کرد و گفت:صمیمی، آقای فربود صمیمی!
اهانی گفتم و ناخودآگاه ذهنم سمت یانا رفت
یانا؟ هه چه زود صمیمی شدم
اونا حرف امشب و میزدن
اما من چیزی نمیشنیدم
همه رفتن فقط ایلیاس اونجا بود
ایلیاس:شنیدم دختر دارن، هستی کرم ریزی کنیم؟
آیکان:آره ولی مثل آدم نقشه بکش ابرو ریزی نشه
چشم کشداری گفت
#زمان حال
فربود خان در حال معرفی بود ولی من تمام فکرم پیش لبخند یانا بود
چقدر لبخندش قشنگ بود
فربود خان : بلند شید بریم تو آلاچیق، من که اینجا دلم گرفت
با موافقت اونا به سمت آلاچیق رفتیم
نشسته بودم که با صدای زنگ گوشیم ببخشیدی گفتم و از جیبم درش اوردم
با دیدن اسم فرد اخمام در هم رفت....
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#سم
#خنده دار
#فان
#بامزه
#کیوت
#ادیت
#ساکورا
#اسکول
#ساکورااسکولادیت
#اصکیحرام
#bahataromam
#sam
#sakora
#school
#sakoraschool
#fan
#tanz
#bamazeh
Part 15
ایبیکه:اوووووو
با بهت پرسیدم :تو از کجا میدونی اسمشو
ایلیاس لبخند شیطانی زد:به به میبینم که زدم تو خال، اسکل جان خودت الان زیر لب گفتی دیگه
ایبیکه با لبخندخبیثی به پشت سرم نگاه میکرد
نه نه
برگشتم پشت سرم
مامان داشت با یه لبخند منو نگاه میکرد
مثل اینا که کار خرابی میکنن بعد میخوان جمعش کنن لبخندی زدم
مامان دیونه هایی نثارمون کرد
اومد کنار ایبیکه که رو مبل رو به رویی بود نشست
مامان:خوب بچه ها، امشب باباجون یه جا دعوته، خوونه ی دوست یکی از دوست های قدیمیش، ماهم میریم
ناخودآگاه پرسیدم : فامیلشون چیه؟
همشون با یه لبخند خبیث نگاهم کردن
پوکرفیس نگاهشون کردم
که مامان اهمی کرد و گفت:صمیمی، آقای فربود صمیمی!
اهانی گفتم و ناخودآگاه ذهنم سمت یانا رفت
یانا؟ هه چه زود صمیمی شدم
اونا حرف امشب و میزدن
اما من چیزی نمیشنیدم
همه رفتن فقط ایلیاس اونجا بود
ایلیاس:شنیدم دختر دارن، هستی کرم ریزی کنیم؟
آیکان:آره ولی مثل آدم نقشه بکش ابرو ریزی نشه
چشم کشداری گفت
#زمان حال
فربود خان در حال معرفی بود ولی من تمام فکرم پیش لبخند یانا بود
چقدر لبخندش قشنگ بود
فربود خان : بلند شید بریم تو آلاچیق، من که اینجا دلم گرفت
با موافقت اونا به سمت آلاچیق رفتیم
نشسته بودم که با صدای زنگ گوشیم ببخشیدی گفتم و از جیبم درش اوردم
با دیدن اسم فرد اخمام در هم رفت....
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#سم
#خنده دار
#فان
#بامزه
#کیوت
#ادیت
#ساکورا
#اسکول
#ساکورااسکولادیت
#اصکیحرام
#bahataromam
#sam
#sakora
#school
#sakoraschool
#fan
#tanz
#bamazeh
۲.۳k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.