💙سناریو bts💙
وقتی باباتن و بهشون میگی توی خیابون بهم یک پسر شماره داده
ار ام: ا/ت بیا این کتابو ببین ا/ت:اوفف بابا من دارم گوشمیمو نیگاه موکونم(حواستو پرت کرد و گوشیتو برداشت و به حساب پسره رسید)
جین: مامانش ببین چی میگه به یک پسر شماره داده مامانت: چی ا/ت تو چه گلطی کردی ا/ت: بابا من خر خوردم ولم کنین مامانت و جین:( قابلمه بدست) واستا که با این قراره بمیری ا/ت یا ابلفضضضض ( و دور خونه میچرخن)
شوگا:افرین ا/ت: چیزی زدی شوگا: اره چون پسره الان توی انباره و دارن میزننش ا/ت: بابا از کجا میدونستییی شوگا: تعقیبت کردم و راستی برات یک جایزه داشتم اما الان دیگه نمیدم بهت ا/ت: بابا توروخداااا بدهههه شوگا: پس بگو دیگه این کارو نمیکنی ا/ت: دیگه این کارو نمیکنم شوگا: بیا اینم سگی که دوسش داشتی ا/ت: وایییی بابا میسیییی شوگا: خواهش میکنم
جیهوپ: ببین بچه منو مامانت بیشتر لباس از تو پاره کردیم( یاد حرف مامانم افتادم) پس گوشیتو بده من ا/ت: نمیدمممم جیهوپ: پرووو ( و ازت گوشیتو میگیره و کلا گوشیت مثل اول بهت تحویل داده میشه)
جیمین: هه هه خیلی خنگی میدونستی اون پسره میره ازت شکایت میکنه و بعدش که باهاش باشی بهت خیانت میکنه و قلبت خیلی میشکنه ا/ت: تو از کجا میدونی جیمین: خواهرم یعنی عمه ات ( شما فکر کنید خواهر داره) همین اتفاق براش افتاده بود و بهش خیانت کرد پسره پس گوشیتو بده ا/ت: باشه بیا ولی بهم پس بده جیمین: باشه ( گوشیتو چک کرد و بهت پسش داد و برای اینکه این قضیه یادت بره بردت شهربازی)
وی: اگه گوشیتو ندی هیچ وقت نه یونتان و میبینی نه حق بیرون رفتنو ا/ت: یعنی چییی منکه کاری نکردم وی: پس بده گوشیتو ا/ت: بیا بیا گوشیم ( اونم همه ی شماره ی پسرا رو پاک کرد و بهت تحویلش داد)
جونگ کوک: ا/ت اگه تا سه ثانیه دیگه اون گوشیو ندی میرم اون پسر رو میکشم ا/ت: خیله خب اما من گوشیمو دوست دارم (بغض) جونگ کوک: فکر کردی به زندگیم گوشیشو نمیدم برات یک سوپرایزم دارم ا/ت: واقعااا (ذوق) جونگ کوک: اره ( بعدش گوشیتو انداخت از پنجره بیرون) ا/ت: این سوپرایزت بود(گریه) جونگ کوک:( یهو گوشیه جدید مدل بالا رو بهت داد) نه این بود ا/ت: واییی بابا تو خیلی خوبی جونگ کوک: توهم همینطور
کدومشونو دوست داشتی توی کامنتا بگو☆☆
ار ام: ا/ت بیا این کتابو ببین ا/ت:اوفف بابا من دارم گوشمیمو نیگاه موکونم(حواستو پرت کرد و گوشیتو برداشت و به حساب پسره رسید)
جین: مامانش ببین چی میگه به یک پسر شماره داده مامانت: چی ا/ت تو چه گلطی کردی ا/ت: بابا من خر خوردم ولم کنین مامانت و جین:( قابلمه بدست) واستا که با این قراره بمیری ا/ت یا ابلفضضضض ( و دور خونه میچرخن)
شوگا:افرین ا/ت: چیزی زدی شوگا: اره چون پسره الان توی انباره و دارن میزننش ا/ت: بابا از کجا میدونستییی شوگا: تعقیبت کردم و راستی برات یک جایزه داشتم اما الان دیگه نمیدم بهت ا/ت: بابا توروخداااا بدهههه شوگا: پس بگو دیگه این کارو نمیکنی ا/ت: دیگه این کارو نمیکنم شوگا: بیا اینم سگی که دوسش داشتی ا/ت: وایییی بابا میسیییی شوگا: خواهش میکنم
جیهوپ: ببین بچه منو مامانت بیشتر لباس از تو پاره کردیم( یاد حرف مامانم افتادم) پس گوشیتو بده من ا/ت: نمیدمممم جیهوپ: پرووو ( و ازت گوشیتو میگیره و کلا گوشیت مثل اول بهت تحویل داده میشه)
جیمین: هه هه خیلی خنگی میدونستی اون پسره میره ازت شکایت میکنه و بعدش که باهاش باشی بهت خیانت میکنه و قلبت خیلی میشکنه ا/ت: تو از کجا میدونی جیمین: خواهرم یعنی عمه ات ( شما فکر کنید خواهر داره) همین اتفاق براش افتاده بود و بهش خیانت کرد پسره پس گوشیتو بده ا/ت: باشه بیا ولی بهم پس بده جیمین: باشه ( گوشیتو چک کرد و بهت پسش داد و برای اینکه این قضیه یادت بره بردت شهربازی)
وی: اگه گوشیتو ندی هیچ وقت نه یونتان و میبینی نه حق بیرون رفتنو ا/ت: یعنی چییی منکه کاری نکردم وی: پس بده گوشیتو ا/ت: بیا بیا گوشیم ( اونم همه ی شماره ی پسرا رو پاک کرد و بهت تحویلش داد)
جونگ کوک: ا/ت اگه تا سه ثانیه دیگه اون گوشیو ندی میرم اون پسر رو میکشم ا/ت: خیله خب اما من گوشیمو دوست دارم (بغض) جونگ کوک: فکر کردی به زندگیم گوشیشو نمیدم برات یک سوپرایزم دارم ا/ت: واقعااا (ذوق) جونگ کوک: اره ( بعدش گوشیتو انداخت از پنجره بیرون) ا/ت: این سوپرایزت بود(گریه) جونگ کوک:( یهو گوشیه جدید مدل بالا رو بهت داد) نه این بود ا/ت: واییی بابا تو خیلی خوبی جونگ کوک: توهم همینطور
کدومشونو دوست داشتی توی کامنتا بگو☆☆
۹.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.