love at school 16
love at school 16
خواستم در برم که دستمو گرفت و کشید و روم خیمه زد با خنده های شیطانی نگام میکرد
ات.یااا جیمینااا بزار برممم لفطا(مظلوم)
یهو گوشیه جیمین که نزدیک دستم بود زنگ خورد
به امید راه نجات برش داشتم ولی از زیر دستم با یه فشار کوچیک درومد و بعدم جیمین انداختش اون سر تخت که دستم بهش نرسه
اصلا به تلفن نگاه نکردم ببینم کیه حتی نمیدونستم که تماس رو وصل کردم
اما اون تماس در حال پخش بود و من ریده بودم
جیمین.اوممم چاگیا از کی تا حالا شیطون شدی؟هوم؟بیاید یه تنبیه کوچولو در نظر بگیرم برات مگه نه؟(خنده ی خبیصانه)
ات.جی...جیمینا معذرت میخوام ولم کن(ترس)
جیمین.نوچ نوچ
تا دستشو اورد نزدیکم ترسیدم بخواد دوباره به فاکم بده و چشمامو بستم که یهو شروع کرد به قلقلک دادنم و منم یهو زدم زیر خنده
ات.یااا بسه مردم از دل درد(خنده که چه عرض کنم بچه پاره شد)
جیمین.(تک خنده)
دوباره جدی شد
جیمین.بیب(نگاه های شیطانی)به چی فک میکردی که چشماتو بستی(نگاه های شیطانی تر)
ات.هی...هیچی
جیمین.مطمئنی؟(بازم نگاه شیطانی)
ات.یااا پاشو برو اونور ببین کی بهت زنگ زده
دیدم خود جیمینم کنجکاو شد
وقتی گوشیرو برداشت دید از همون اول وصل شده بوده و اونم کی پشت تلفن بودههه
یهو از شدت شکه بودن چشاش گرد شد و ضربه ی محکمی با کف دست به پیشونیش زد
بهش گفتم
ات.چاگییی کی پشت تلفن بوده
جیمین طوری که کسی پشت تماس حرفشو نشنوه زیر لب بهم گفت
جیمین.بیببب ریدیممم داداشت پشته خط بوده تماسو وصل کردییی
در لحظه لعنتی بر خودم فرستادم و منم با کف دستم ضربه ی محکمی به پیشونیم زدم
ولی درد داشت به گوه خوردن افتادم
جیمینم تابلو نکرد گوشی رو برداشت و جواب داد
جیمین.الو؟
خواستم در برم که دستمو گرفت و کشید و روم خیمه زد با خنده های شیطانی نگام میکرد
ات.یااا جیمینااا بزار برممم لفطا(مظلوم)
یهو گوشیه جیمین که نزدیک دستم بود زنگ خورد
به امید راه نجات برش داشتم ولی از زیر دستم با یه فشار کوچیک درومد و بعدم جیمین انداختش اون سر تخت که دستم بهش نرسه
اصلا به تلفن نگاه نکردم ببینم کیه حتی نمیدونستم که تماس رو وصل کردم
اما اون تماس در حال پخش بود و من ریده بودم
جیمین.اوممم چاگیا از کی تا حالا شیطون شدی؟هوم؟بیاید یه تنبیه کوچولو در نظر بگیرم برات مگه نه؟(خنده ی خبیصانه)
ات.جی...جیمینا معذرت میخوام ولم کن(ترس)
جیمین.نوچ نوچ
تا دستشو اورد نزدیکم ترسیدم بخواد دوباره به فاکم بده و چشمامو بستم که یهو شروع کرد به قلقلک دادنم و منم یهو زدم زیر خنده
ات.یااا بسه مردم از دل درد(خنده که چه عرض کنم بچه پاره شد)
جیمین.(تک خنده)
دوباره جدی شد
جیمین.بیب(نگاه های شیطانی)به چی فک میکردی که چشماتو بستی(نگاه های شیطانی تر)
ات.هی...هیچی
جیمین.مطمئنی؟(بازم نگاه شیطانی)
ات.یااا پاشو برو اونور ببین کی بهت زنگ زده
دیدم خود جیمینم کنجکاو شد
وقتی گوشیرو برداشت دید از همون اول وصل شده بوده و اونم کی پشت تلفن بودههه
یهو از شدت شکه بودن چشاش گرد شد و ضربه ی محکمی با کف دست به پیشونیش زد
بهش گفتم
ات.چاگییی کی پشت تلفن بوده
جیمین طوری که کسی پشت تماس حرفشو نشنوه زیر لب بهم گفت
جیمین.بیببب ریدیممم داداشت پشته خط بوده تماسو وصل کردییی
در لحظه لعنتی بر خودم فرستادم و منم با کف دستم ضربه ی محکمی به پیشونیم زدم
ولی درد داشت به گوه خوردن افتادم
جیمینم تابلو نکرد گوشی رو برداشت و جواب داد
جیمین.الو؟
۳.۳k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.