پارت =۷۹
تقاص دوستی
تصویر جلوی چشمم تار شد ، داشتم گریه میکردم .
_داری گریه میکنی واقعا که .
+ساکتتتت باششششش .(داد)
گریم بیشتر شد اما اومد طرفم و شونمو گرفت خواست بغلم کنه پسش زدم و دویدم طرف اتاقم، که صداش متوقفم کرد .
_مگه برات مهمه؟
جواب ندادم فقط سر پلهی اخر وایسادم که ادامه داد.
_تو که میگفتی متنفری ازم ، هرگز نمیبخشیم یا دوسم نداری پس.....
رو مو برگردوندم و با صدای بلند که وسطاش صدام میگرفت گفتم .
+باید داد بزنم باشه ، دوست دارمممممم، میدونی چرا اخلاقم تغییر کرده چون الان دیگه ازت متنفر نیستم ،ولی انگار من اصلا برات مهم نیستم.(داد)
که صدای هایلی از کنارم اومد .
°درست فهمیدی .
_خفه شو .
صدای کوکم از پایین پله ها اومد ، جواب هایلی رو ندادم و به سمت اتاق دویدم و درو محکم بستم و قفلش کردم صدای کوکم پشت سرم که گفت .
_اوا درو باز کن ، باز کن این دروووو(داد)
صدای هایلیم از کنارش میومد.
°میگم نحسه ببین ۲ روزه چه دردسری ایجاد کرده .
_لال شو فقط همین معلوم نیست هرزه این بچه رو از کی پس انداخته اورده انداخته گردن من گمشو از جلوی چشمم.
اما هم دستشو از روی در برداشت و گفت .
^همتون عین همین ببین باهاش چیکار کردی ؟
و جیمین که جوابشو داد.
÷به من چه این تقصیر کار .
انگار به جونگکوک اشاره کرده بود چون جواب داد.
_حوصله تورو دیگه ندارم .
گوشامو گرفتم و خودمو کنار دیوار مخفی کردم .
ادامه دارد......
خلاصه قسمت بعد :
+نه نه اینطوری نیست یعنی نمیدونم.
^اون الان راحت تره .
/شکستت خیلی برام شیرینه .
_خودکشی!!!
دلت میاد لایک نکنی 🥲
تصویر جلوی چشمم تار شد ، داشتم گریه میکردم .
_داری گریه میکنی واقعا که .
+ساکتتتت باششششش .(داد)
گریم بیشتر شد اما اومد طرفم و شونمو گرفت خواست بغلم کنه پسش زدم و دویدم طرف اتاقم، که صداش متوقفم کرد .
_مگه برات مهمه؟
جواب ندادم فقط سر پلهی اخر وایسادم که ادامه داد.
_تو که میگفتی متنفری ازم ، هرگز نمیبخشیم یا دوسم نداری پس.....
رو مو برگردوندم و با صدای بلند که وسطاش صدام میگرفت گفتم .
+باید داد بزنم باشه ، دوست دارمممممم، میدونی چرا اخلاقم تغییر کرده چون الان دیگه ازت متنفر نیستم ،ولی انگار من اصلا برات مهم نیستم.(داد)
که صدای هایلی از کنارم اومد .
°درست فهمیدی .
_خفه شو .
صدای کوکم از پایین پله ها اومد ، جواب هایلی رو ندادم و به سمت اتاق دویدم و درو محکم بستم و قفلش کردم صدای کوکم پشت سرم که گفت .
_اوا درو باز کن ، باز کن این دروووو(داد)
صدای هایلیم از کنارش میومد.
°میگم نحسه ببین ۲ روزه چه دردسری ایجاد کرده .
_لال شو فقط همین معلوم نیست هرزه این بچه رو از کی پس انداخته اورده انداخته گردن من گمشو از جلوی چشمم.
اما هم دستشو از روی در برداشت و گفت .
^همتون عین همین ببین باهاش چیکار کردی ؟
و جیمین که جوابشو داد.
÷به من چه این تقصیر کار .
انگار به جونگکوک اشاره کرده بود چون جواب داد.
_حوصله تورو دیگه ندارم .
گوشامو گرفتم و خودمو کنار دیوار مخفی کردم .
ادامه دارد......
خلاصه قسمت بعد :
+نه نه اینطوری نیست یعنی نمیدونم.
^اون الان راحت تره .
/شکستت خیلی برام شیرینه .
_خودکشی!!!
دلت میاد لایک نکنی 🥲
۳.۰k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.