فیک جونگ کوک پارت ۸۹ (معشوقه) فصل ۲
ببخشید که پارت گذاری جدیدا کم شده آخه امتحانای نوبت اولم شروع شده و تا ۲۰ دی ادامه داره🩷و بدتر از اون مامانم فک میکنه که دوست پسر دارم😑برای همین همش گوشیمو چک میکنه منم مجبورم ویسگون و فیکارو مخفی کنم..شنبه وقتی زود امتحان دادم و برگشتم خونه دیدم مامانم سر کرده بود داخل گوشیم😐وقتی منو دید زهره ترک ترک شد و عه چقد زود اومدی😑تازه میره چک میکنه ببینه که توی روز از چه برنامه هایی استفاده میکنم گوشیمم شب ازم میگیرهههه😖
__________
بیخیال همه چیز شدم و سریع لباس پوشیدم بدون اینکه به کسی خبری بدم راه افتادم سمت لوکیشنی که سویون فرستاد..رسیدم به مقصد عمارت بزرگی بود..چند نفر درو باز کردم منم وارد شدم..رفتم داخل که سویون اومد روبه روم..
سویون: سلام بر جئون جونگ کوک بزرگ!
کوک: جئون جونگ کوک کیه عوضی؟
سویون: خیالت راحت من تورو میشناسم پس بیخودی طفره نرو..
کوک: خیله خب ولی بهتره بدونی که این رازو قراره با خودت به گور ببری چون مطمئن باش من، عوضی که زنم رو بدزده زنده نمیزارم!
سویون: اوو خوب شد یادم انداختی از اون طرفه برو منتظره راستی اسناد رو آوردی درسته؟
کوک: آره
سویون: خیله خب برو..
داشتم میرفتم که یهو گفت.
سویون: راستی زنت خیلی خوشمزس من تعجبم از اینه که چطور هنوز نخوردیش!
سریع برگشتم سمتش..
کوک: منظورت چیه عوضی؟
یه دفعه رفتم و با یقه آویزونش کردم..
کوک: وای به حالت اگه به زن من دست زده باشی!
سویون: بهش دست نزدم..
کوک: خوبه..
سویون: علاوه بر دست زدن بdنشم mک زدم!..اومممم حتی فکر کردن بهش هم دیوونم میکنه!..نیپلاش خیلی نرم و خوردنی بود!..اوممممم..پوsیش خیلی سفید و کوچولو بود!..وایی حتی فکر کردن بهش هم داره تhریکم میکنههههه..
یه دفعه با مشت زدم تو دهنش..
کوک: خفه شوووووو(عربده
انداختمش زیر لگد و همش میزدمش..
سویون: اگه میخوای زنت رو بکشم به کارت ادامه بده..
کوک: اهههه آشغاللللل عوضییییی(عربده
سریع دویدم سمت جایی که گفته بود و وارد شدم..ا.ت خیلی مظلوم گوشه ی تخت نشسته بود و به گوشیش نگاه میکرد و اشک میریخت!..آروم سمتش قدم برداشتم..
کوک: ا.ت..
یه دفعه سرشو بالا آورد و بهم زل زد..اشک توی چشمام جمع شد..
کوک: به چی نگاه میکردی؟
اشکاشو سریع پاک کرد و خودشو سرد گرفت
ا.ت: هیچی
کوک: گوشیتو بده
ا.ت: نه
کوک: گفتم بدههه(عربده
گوشی رو بهم داد..گرفتمش سمتش
کوک: رمزشو بزن
رمزش رو زد..رفتم داخل برنامه ای که قبلش داخلش بود..داشت به فیلم من و میا نگاه میکرد!..
کوک: ا.ت تو اشتباه فکر میکنی..من.. من..اونموقع مست بودم..نفهمیدم چیکار میکنم..
ا.ت: برو گمشو تو خیلی دیر اومدی..قلب من از همه طرف شکسته دیگه هم درست نمیشه..(گریه
بهش زل زدم و همه جاشو آنالیز کردم..لباسش زیادی باز بود..(عکس میزارم
کوک: .....
__________
بیخیال همه چیز شدم و سریع لباس پوشیدم بدون اینکه به کسی خبری بدم راه افتادم سمت لوکیشنی که سویون فرستاد..رسیدم به مقصد عمارت بزرگی بود..چند نفر درو باز کردم منم وارد شدم..رفتم داخل که سویون اومد روبه روم..
سویون: سلام بر جئون جونگ کوک بزرگ!
کوک: جئون جونگ کوک کیه عوضی؟
سویون: خیالت راحت من تورو میشناسم پس بیخودی طفره نرو..
کوک: خیله خب ولی بهتره بدونی که این رازو قراره با خودت به گور ببری چون مطمئن باش من، عوضی که زنم رو بدزده زنده نمیزارم!
سویون: اوو خوب شد یادم انداختی از اون طرفه برو منتظره راستی اسناد رو آوردی درسته؟
کوک: آره
سویون: خیله خب برو..
داشتم میرفتم که یهو گفت.
سویون: راستی زنت خیلی خوشمزس من تعجبم از اینه که چطور هنوز نخوردیش!
سریع برگشتم سمتش..
کوک: منظورت چیه عوضی؟
یه دفعه رفتم و با یقه آویزونش کردم..
کوک: وای به حالت اگه به زن من دست زده باشی!
سویون: بهش دست نزدم..
کوک: خوبه..
سویون: علاوه بر دست زدن بdنشم mک زدم!..اومممم حتی فکر کردن بهش هم دیوونم میکنه!..نیپلاش خیلی نرم و خوردنی بود!..اوممممم..پوsیش خیلی سفید و کوچولو بود!..وایی حتی فکر کردن بهش هم داره تhریکم میکنههههه..
یه دفعه با مشت زدم تو دهنش..
کوک: خفه شوووووو(عربده
انداختمش زیر لگد و همش میزدمش..
سویون: اگه میخوای زنت رو بکشم به کارت ادامه بده..
کوک: اهههه آشغاللللل عوضییییی(عربده
سریع دویدم سمت جایی که گفته بود و وارد شدم..ا.ت خیلی مظلوم گوشه ی تخت نشسته بود و به گوشیش نگاه میکرد و اشک میریخت!..آروم سمتش قدم برداشتم..
کوک: ا.ت..
یه دفعه سرشو بالا آورد و بهم زل زد..اشک توی چشمام جمع شد..
کوک: به چی نگاه میکردی؟
اشکاشو سریع پاک کرد و خودشو سرد گرفت
ا.ت: هیچی
کوک: گوشیتو بده
ا.ت: نه
کوک: گفتم بدههه(عربده
گوشی رو بهم داد..گرفتمش سمتش
کوک: رمزشو بزن
رمزش رو زد..رفتم داخل برنامه ای که قبلش داخلش بود..داشت به فیلم من و میا نگاه میکرد!..
کوک: ا.ت تو اشتباه فکر میکنی..من.. من..اونموقع مست بودم..نفهمیدم چیکار میکنم..
ا.ت: برو گمشو تو خیلی دیر اومدی..قلب من از همه طرف شکسته دیگه هم درست نمیشه..(گریه
بهش زل زدم و همه جاشو آنالیز کردم..لباسش زیادی باز بود..(عکس میزارم
کوک: .....
۴.۴k
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.