فردی هنگام راه رفتن
فردی هنگام راه رفتن
پایش به سکه ای خورد
تاریک بود ، فکر کرد طلاست
کاغذی اتش زد تا ان را ببیند
دید سکه 2 ریالی است
بعد دید کاغذی که اتش زده ،
هزار تومانی بوده
گفت ؛ چی را برای چی اتش زدم!
و این حکایت زندگی بعضی از ماست
که چیز های با ارزش را برای
چیز های بی ارزش اتش میزنیم
و خودمان هم خبر نداریم
ارامش امروزمان را فدای چشم و
هم چشمی ها و مقایسه کردن ها میکنیم و سلامتی امروزمان را با استرس ها و نگرانی های بی مورد به خطر
می اندازیم .
پایش به سکه ای خورد
تاریک بود ، فکر کرد طلاست
کاغذی اتش زد تا ان را ببیند
دید سکه 2 ریالی است
بعد دید کاغذی که اتش زده ،
هزار تومانی بوده
گفت ؛ چی را برای چی اتش زدم!
و این حکایت زندگی بعضی از ماست
که چیز های با ارزش را برای
چیز های بی ارزش اتش میزنیم
و خودمان هم خبر نداریم
ارامش امروزمان را فدای چشم و
هم چشمی ها و مقایسه کردن ها میکنیم و سلامتی امروزمان را با استرس ها و نگرانی های بی مورد به خطر
می اندازیم .
۳.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.