برادر من
برادر من پارت ۹
ویو ا/ت
رفتم داخل خونه و مامانمو دیدم انگار نگرانه
مامان:هی تو کجا بودی نگرانم کردی بچه
ا/ت:ببخشید کنار تهیونگ بودم رفته بودیم یجا
مامان:باشه خودش کجاست ؟
ا/ت:رفته بیرون فک کنم
رفتم داخل اتاقم داشتم بع دیشب فکر میکردم کم کم چشام گرم شد خوابیدم ........
وقتی بیدار شدم دیدم تهیونگ بالا سرمه و بهم گفت :پاشو لباس بپوش مهمونا اومدن
ا/ت:مهونا؟
تهیونگ:آره دوستای بابام و چندتا از دوستای خودم
ا/ت:باشه
تهیونگ:بیرون اتاق منتظرتم
تهیونگ رفت و به لباس مجلسی پوشیدم و یکم آرایش کردم چون صورتم شبیه مرده ها بود
در اتاقمو باز کرد خواستم قدم اول رو بردارم پام پیج خورد نزدیک بود که بخورم زمین که تهیونگ منو گرفت
ا/ت:ببخشید
تهیونگ دستو گرفت و رفتیم پایین کنار تهیونگ خیلی حس ارامش
داشتم احساس میکردم جام امنه
رفتیم پایین و به سمت یه میز حرکت کردم دور اون میز دوتا اقا بودن و یه دختر کوچولو برام جالب بود ببینم بچه کیه؟
شوگا:سلام خانم
جین:سلام ا/ت خانم
ا/ت:سلام
تهیونگ:ایشون شوگا دوست صمیمیم و ایشون هم جین پسر عموم
ا/ت:پسرعمومون
تهیونگ:آره
ا/ت:خوشبختم
رومو به سمت دختر کوچولو بردم
ا/ت:عزیزم اسمتو چیه؟
دختره:می سو
ا/ت:خیلی اسمت قشنگه عزیزم چند سالته؟
می سو :۶سالمه
جین:دختر منه مامانش سال پیش فوت شد
ا/ت:اوو تسلیت میگم
اون جعمو ترک کردم و رفتم سمت در خروجی
از عمارت اومدم بیرون و رفتم کنار استخر نشستم ........
لطفا نظر بدید . مرسی که خوندید
ویو ا/ت
رفتم داخل خونه و مامانمو دیدم انگار نگرانه
مامان:هی تو کجا بودی نگرانم کردی بچه
ا/ت:ببخشید کنار تهیونگ بودم رفته بودیم یجا
مامان:باشه خودش کجاست ؟
ا/ت:رفته بیرون فک کنم
رفتم داخل اتاقم داشتم بع دیشب فکر میکردم کم کم چشام گرم شد خوابیدم ........
وقتی بیدار شدم دیدم تهیونگ بالا سرمه و بهم گفت :پاشو لباس بپوش مهمونا اومدن
ا/ت:مهونا؟
تهیونگ:آره دوستای بابام و چندتا از دوستای خودم
ا/ت:باشه
تهیونگ:بیرون اتاق منتظرتم
تهیونگ رفت و به لباس مجلسی پوشیدم و یکم آرایش کردم چون صورتم شبیه مرده ها بود
در اتاقمو باز کرد خواستم قدم اول رو بردارم پام پیج خورد نزدیک بود که بخورم زمین که تهیونگ منو گرفت
ا/ت:ببخشید
تهیونگ دستو گرفت و رفتیم پایین کنار تهیونگ خیلی حس ارامش
داشتم احساس میکردم جام امنه
رفتیم پایین و به سمت یه میز حرکت کردم دور اون میز دوتا اقا بودن و یه دختر کوچولو برام جالب بود ببینم بچه کیه؟
شوگا:سلام خانم
جین:سلام ا/ت خانم
ا/ت:سلام
تهیونگ:ایشون شوگا دوست صمیمیم و ایشون هم جین پسر عموم
ا/ت:پسرعمومون
تهیونگ:آره
ا/ت:خوشبختم
رومو به سمت دختر کوچولو بردم
ا/ت:عزیزم اسمتو چیه؟
دختره:می سو
ا/ت:خیلی اسمت قشنگه عزیزم چند سالته؟
می سو :۶سالمه
جین:دختر منه مامانش سال پیش فوت شد
ا/ت:اوو تسلیت میگم
اون جعمو ترک کردم و رفتم سمت در خروجی
از عمارت اومدم بیرون و رفتم کنار استخر نشستم ........
لطفا نظر بدید . مرسی که خوندید
۸.۶k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.