Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮k̤̮e̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹³
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جونگکوک : فقط همینو ازش فهمیدین ؟
یونگی : افسر لی یونگهو درمورد این قضیه تحقیق میکرد !
جونگکوک :افسر لی الان کجاست ؟
یونگی : تو دفتر مویون !
..................................................................
یونگهو :یاع سونبه ...
مویون :بله !
یونگهو :بیا از این به بعد باهم بریم بیرون ، آبمیوه بخوریم ، همو بغل کنیم و
مویون : وَ همو ببوسیم ؟این که میشه قرار گذاشتن!
جونگکوک دستگیره در را کشید و داخل اتاق رفت ... با دیدن ان صحنه دوست داشت یونگهو را وسط همین اتاق فلک کند ! مویون با دیدن جونگکوک ، یونگهویی را که داشت بزور لبانش رت میبوسید هل داد آنطرف و گفت :
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
#Park_Jiyoon
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹³
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جونگکوک : فقط همینو ازش فهمیدین ؟
یونگی : افسر لی یونگهو درمورد این قضیه تحقیق میکرد !
جونگکوک :افسر لی الان کجاست ؟
یونگی : تو دفتر مویون !
..................................................................
یونگهو :یاع سونبه ...
مویون :بله !
یونگهو :بیا از این به بعد باهم بریم بیرون ، آبمیوه بخوریم ، همو بغل کنیم و
مویون : وَ همو ببوسیم ؟این که میشه قرار گذاشتن!
جونگکوک دستگیره در را کشید و داخل اتاق رفت ... با دیدن ان صحنه دوست داشت یونگهو را وسط همین اتاق فلک کند ! مویون با دیدن جونگکوک ، یونگهویی را که داشت بزور لبانش رت میبوسید هل داد آنطرف و گفت :
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
#Park_Jiyoon
۲.۷k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.