عشق مافیا💗✴p 13
ویو ا.ت💜☦
همون لحظه دیگه هیچی احساس نکردم و سیاهی
ویو شوگا♡´・ᴗ・`♡
دیدم ا.ت افتاد رو تخت چون پشتش بود هرچی صداش کردم جواب نداد براید استایل بغلش کردم و بردمش تو ماشینم گذاشتمش و با تمام سرعت میروندم رسیدیم سریع وارد بیمارستان شدم و به پرستار گفتم و بردنش اتاق عمل پشتش نشستم و بخواطر اعصابم پام رو تکون میدادم (تیک گرفته) و بعد از ۳۰ دیقه پرستار از اتاق عمل اومد بیرون و رفتم سمتش
شوگا:پرستار حال همسرم چطوره
پرستار:خوبه بهوش اومده و دستش رو بخیه زدیم و بهش ارام بخش زدیم چون وقتی بهوش اومدن خیلی نگران شدن گفتن بچه بچم چی شد و از این حرفا
شوگا:اون بچه داره میشه سونوگرافی بگرید ببینید سالمه یا نه
پرستار:چشم
شوگا:کی میتونم ببینمش
پرستار:بردنش بخش میتونید ببینید شون
شوگا:ممنون
پرستار:انجام وظیفه بود
شوگا به سمت اتاق ا.ت میره و در رو باز میکنه ا.ت زانوهاش رو بغل کرده و به شوگا هم نگاه نمیکنه و به یه گوشه خیره شده
شوگا:ا.ت نمیخوای حرف بزنی
ا.ت:بچم (با بغض)
شوگا:من گفتم ازت سونوگرافی بگیرن
ا.ت:من بچم رو میخوام (زد زیر گریه بدون صدا)
شوگا:هی ا.ت
میره و میشینه پیش ا.ت و صورتش رو میگیره با دوتا دستاش
شوگا:تو که نمیخوای کوچولو نگران بشه
ا.ت شوگا رو بغل میکنه و گریه میکنه تا این که شوگا متوجه نفس های منظم ا.ت میشه و و میفهمه خوابیده و میزاره بغلش بخوابه
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
همون لحظه دیگه هیچی احساس نکردم و سیاهی
ویو شوگا♡´・ᴗ・`♡
دیدم ا.ت افتاد رو تخت چون پشتش بود هرچی صداش کردم جواب نداد براید استایل بغلش کردم و بردمش تو ماشینم گذاشتمش و با تمام سرعت میروندم رسیدیم سریع وارد بیمارستان شدم و به پرستار گفتم و بردنش اتاق عمل پشتش نشستم و بخواطر اعصابم پام رو تکون میدادم (تیک گرفته) و بعد از ۳۰ دیقه پرستار از اتاق عمل اومد بیرون و رفتم سمتش
شوگا:پرستار حال همسرم چطوره
پرستار:خوبه بهوش اومده و دستش رو بخیه زدیم و بهش ارام بخش زدیم چون وقتی بهوش اومدن خیلی نگران شدن گفتن بچه بچم چی شد و از این حرفا
شوگا:اون بچه داره میشه سونوگرافی بگرید ببینید سالمه یا نه
پرستار:چشم
شوگا:کی میتونم ببینمش
پرستار:بردنش بخش میتونید ببینید شون
شوگا:ممنون
پرستار:انجام وظیفه بود
شوگا به سمت اتاق ا.ت میره و در رو باز میکنه ا.ت زانوهاش رو بغل کرده و به شوگا هم نگاه نمیکنه و به یه گوشه خیره شده
شوگا:ا.ت نمیخوای حرف بزنی
ا.ت:بچم (با بغض)
شوگا:من گفتم ازت سونوگرافی بگیرن
ا.ت:من بچم رو میخوام (زد زیر گریه بدون صدا)
شوگا:هی ا.ت
میره و میشینه پیش ا.ت و صورتش رو میگیره با دوتا دستاش
شوگا:تو که نمیخوای کوچولو نگران بشه
ا.ت شوگا رو بغل میکنه و گریه میکنه تا این که شوگا متوجه نفس های منظم ا.ت میشه و و میفهمه خوابیده و میزاره بغلش بخوابه
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
۱۷.۴k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.