عنوان:∆من و مایکی ∆
عنوان:∆من و مایکی ∆
متن:تماس با عشقم(✪ω✪)/
مایکی : هیکاری کون امروز بریم بیرون؟؟؟
هیکاری: اره بزار موتورم بیارم با موتور من بریم نظرت؟؟؟
مایکی:باااشهه
هیکاری:کی بیام دم خونه تون؟؟؟
مایکی:شش عصر خوبه؟؟؟
هیکاری:اره عالیه
۵:۳۰
هیکاری ویو
رفتم لباسم که سیاه و زرد بود و چوکرم بستم گردنم که تیغ تیغی بود اماده کردم و حمام رفتم و موتوری چک کردم، خوبه بنزینش تموم نشده!!! بنابر این زنگ به مایکی زدم و گفتم که امادم و الان میام و یه سوپرایز دارم برات و ذوق تو حرفاش موج میزد نمیدونم کی اعتراف کنم یعنی بعد اون بازم دوستیم؟؟؟
مایکی ویو
منتظر سوپرایزی که هیکاری برام ترتیب داده بود، بودم کمی منتظر نشستم و به اما گفتم میریم با هیکاری موتور سواری از وقتی هیکاری اومده تومان یک هفته میگذره اوه اون خیلی قویه ولی اگر اعتراف کنم دوباره دوست میمونیم؟؟؟
بلاخره اومد رفتم درو باز کردم و تیپش عین پسراس اون با همه دخترا فرق داره و اینکه منو عاشق خودش کرده و حتی لحن حرف زدنش هم خیلی با دخترا فرق داره اون برام متفاوته
مایکی: سیلام
هیکاری: به به داوش گلم سلام بپر بالا باک بنزینش پُره و سه تا سوپرایز دارم اولی دوری اکی خدمت شما اااااا
مایکی: اخخخخخخخخخخجوووونننننننن دوریاکیییییییییی
هیکاری :( خندیدن) خیله خب بیا بریم برای سوپرایز دوم
مایکی ویو
سوار موتور هیکاری شدم و با سرعت فرا نور حرکت کرد و اصلا نمیترسه و خونسرد حرکت میکنه و یه پیست موتور سواری و گفت « من اینجا مسابقه میدادم و نفر اول شدم مایکیییییییییییی
خیلی ذوق زده شدم انگار یه رفیق پسر پیدا کردم و با ذوق گفتم : خیییییییییلی عاااااااللللللللیههههههههههههه هیکارییییییییییی
که متقابل داد زد ااااااررررررییییییگگگگگااااااتتتتتووووووو ماااااایییکیییییییی
و بعد رفتیم ساحل و هیکاری بهم گفت که نمیدونه برام سوپرایزم یا قراره ازم متنفر بشه خشکم زد یعنی چی میخواد بگه
هیکاری ویو
همونطور که به غروب خورشید زول زدم و میتونستم از نیم روخم قیافه جدی و.....
برای پارت بعدی ۵ لایک ❤❤❤
متن:تماس با عشقم(✪ω✪)/
مایکی : هیکاری کون امروز بریم بیرون؟؟؟
هیکاری: اره بزار موتورم بیارم با موتور من بریم نظرت؟؟؟
مایکی:باااشهه
هیکاری:کی بیام دم خونه تون؟؟؟
مایکی:شش عصر خوبه؟؟؟
هیکاری:اره عالیه
۵:۳۰
هیکاری ویو
رفتم لباسم که سیاه و زرد بود و چوکرم بستم گردنم که تیغ تیغی بود اماده کردم و حمام رفتم و موتوری چک کردم، خوبه بنزینش تموم نشده!!! بنابر این زنگ به مایکی زدم و گفتم که امادم و الان میام و یه سوپرایز دارم برات و ذوق تو حرفاش موج میزد نمیدونم کی اعتراف کنم یعنی بعد اون بازم دوستیم؟؟؟
مایکی ویو
منتظر سوپرایزی که هیکاری برام ترتیب داده بود، بودم کمی منتظر نشستم و به اما گفتم میریم با هیکاری موتور سواری از وقتی هیکاری اومده تومان یک هفته میگذره اوه اون خیلی قویه ولی اگر اعتراف کنم دوباره دوست میمونیم؟؟؟
بلاخره اومد رفتم درو باز کردم و تیپش عین پسراس اون با همه دخترا فرق داره و اینکه منو عاشق خودش کرده و حتی لحن حرف زدنش هم خیلی با دخترا فرق داره اون برام متفاوته
مایکی: سیلام
هیکاری: به به داوش گلم سلام بپر بالا باک بنزینش پُره و سه تا سوپرایز دارم اولی دوری اکی خدمت شما اااااا
مایکی: اخخخخخخخخخخجوووونننننننن دوریاکیییییییییی
هیکاری :( خندیدن) خیله خب بیا بریم برای سوپرایز دوم
مایکی ویو
سوار موتور هیکاری شدم و با سرعت فرا نور حرکت کرد و اصلا نمیترسه و خونسرد حرکت میکنه و یه پیست موتور سواری و گفت « من اینجا مسابقه میدادم و نفر اول شدم مایکیییییییییییی
خیلی ذوق زده شدم انگار یه رفیق پسر پیدا کردم و با ذوق گفتم : خیییییییییلی عاااااااللللللللیههههههههههههه هیکارییییییییییی
که متقابل داد زد ااااااررررررییییییگگگگگااااااتتتتتووووووو ماااااایییکیییییییی
و بعد رفتیم ساحل و هیکاری بهم گفت که نمیدونه برام سوپرایزم یا قراره ازم متنفر بشه خشکم زد یعنی چی میخواد بگه
هیکاری ویو
همونطور که به غروب خورشید زول زدم و میتونستم از نیم روخم قیافه جدی و.....
برای پارت بعدی ۵ لایک ❤❤❤
۶.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.