*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:2
(ا.ت رسید)
راوری: ا.ت از پشت تلفن داشت با نامجون حرف میزد که ببینه کجاست)
ا.ت: من الان جلوی کافه پدر جیمینم
نامجون: اوو اونی که لباسش کرمیه توعی؟
ا.ت: اره الان میام تو
ا.ت: اوو سلام(لبخند استرسی)
بقیه: سلام
نامجون: بیا بشین(لبخند)
ا.ت: ممنون
جونگ کوک: خب بزار برم سر اصل مطلب
ا.ت: خب؟!!
جونگ کوک: ببینید شایعه ای هست که ممکنه شما هم درباره من شنیده باشید ″تهکوک″
ا.ت: اوو درسته،حالا واقعا درسته؟؟!!!
جونگ کوک: خب اگه درست بود از شرکت شما کمک میخواستم؟(پوکر)
تهیونگ: دقیقا
ا.ت: اوه، ببخشید (خنده خجالت)
نامجون: بزار من میگم، ببینید از اونجایی که شایعات درباره تهکوک زیاد شدن بخاطرش پسرا هی هیت میخورن و کمپانی جونگ کوک رو مجبور کرده ازدواج کنه و از اونجایی که کوک دوست دختر نداره کمپانی گفت باید ازدواج صوری کنه برای همین به شرکت شما گفت
ا.ت: اهاا، خب راستش شرکت این وظیفه رو به من داده خب چیکار باید بکنم؟
جونگ کوک: خب از اونجایی که ساسنگ فن ها زیادن و همش تعقیبمون میکنن تو باید تو خونه ی من زندگی کنی و حتی تو اتاق من بخوابی(بچها خودم خندم میاد دارم مینویسم😂) و اینکه نمیتونی اون یه سال رو بری سر کارت اما شرکتتون بهت حقوق میده تا اون موقع میتونی بیای برای کمپانی بجای مدیر برناممون باشی و اینکه جلوی بقیه باید وانمود کنی عاشق همیم اوک؟
ا.ت: اوک، ولی چرا دستوری حرف میزنی؟(جدی)
کوک: لطفاً (لبخند زورکی)
ا.ت: خوبه(لبخند)
جیمین : هی تهیونگ قشنگ تنفر تو چشماشون موج میزنه(اروم)
جین: هی حالا اینارو ول کن دختره چه خوشگله(اروم)
شوگا: هوی اسکلا(بچها فقط فوش ها جنبه طنز داره)بقیه رو ولش دختره اسمشو نگفت(پوکر)
ا.ت: اوو ببخشید ، یون ا.ت هستم
جیهوپ: ا.ت؟
ا.ت: بله ا.ت
جونگ کوک: خوبه از اونجایی که کمپانی اعلام کرد باید بریم خرید و قطعا فیلم برداری میکنن پس فردا خودم میام دنبالت
ا.ت: باشه، خودافض
بقیه بجز کوک: خدافض
نامجون: هی..
Part:2
(ا.ت رسید)
راوری: ا.ت از پشت تلفن داشت با نامجون حرف میزد که ببینه کجاست)
ا.ت: من الان جلوی کافه پدر جیمینم
نامجون: اوو اونی که لباسش کرمیه توعی؟
ا.ت: اره الان میام تو
ا.ت: اوو سلام(لبخند استرسی)
بقیه: سلام
نامجون: بیا بشین(لبخند)
ا.ت: ممنون
جونگ کوک: خب بزار برم سر اصل مطلب
ا.ت: خب؟!!
جونگ کوک: ببینید شایعه ای هست که ممکنه شما هم درباره من شنیده باشید ″تهکوک″
ا.ت: اوو درسته،حالا واقعا درسته؟؟!!!
جونگ کوک: خب اگه درست بود از شرکت شما کمک میخواستم؟(پوکر)
تهیونگ: دقیقا
ا.ت: اوه، ببخشید (خنده خجالت)
نامجون: بزار من میگم، ببینید از اونجایی که شایعات درباره تهکوک زیاد شدن بخاطرش پسرا هی هیت میخورن و کمپانی جونگ کوک رو مجبور کرده ازدواج کنه و از اونجایی که کوک دوست دختر نداره کمپانی گفت باید ازدواج صوری کنه برای همین به شرکت شما گفت
ا.ت: اهاا، خب راستش شرکت این وظیفه رو به من داده خب چیکار باید بکنم؟
جونگ کوک: خب از اونجایی که ساسنگ فن ها زیادن و همش تعقیبمون میکنن تو باید تو خونه ی من زندگی کنی و حتی تو اتاق من بخوابی(بچها خودم خندم میاد دارم مینویسم😂) و اینکه نمیتونی اون یه سال رو بری سر کارت اما شرکتتون بهت حقوق میده تا اون موقع میتونی بیای برای کمپانی بجای مدیر برناممون باشی و اینکه جلوی بقیه باید وانمود کنی عاشق همیم اوک؟
ا.ت: اوک، ولی چرا دستوری حرف میزنی؟(جدی)
کوک: لطفاً (لبخند زورکی)
ا.ت: خوبه(لبخند)
جیمین : هی تهیونگ قشنگ تنفر تو چشماشون موج میزنه(اروم)
جین: هی حالا اینارو ول کن دختره چه خوشگله(اروم)
شوگا: هوی اسکلا(بچها فقط فوش ها جنبه طنز داره)بقیه رو ولش دختره اسمشو نگفت(پوکر)
ا.ت: اوو ببخشید ، یون ا.ت هستم
جیهوپ: ا.ت؟
ا.ت: بله ا.ت
جونگ کوک: خوبه از اونجایی که کمپانی اعلام کرد باید بریم خرید و قطعا فیلم برداری میکنن پس فردا خودم میام دنبالت
ا.ت: باشه، خودافض
بقیه بجز کوک: خدافض
نامجون: هی..
۷.۳k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.