فک نکنین خیلی حمایت کردینـااا
فک نکنین خیلی حمایت کردینـااا
میخوام سریعتر تمام شه فیکو بزارم!
ایش🗿
موکل عاشق من
پارت دوم
_
ویو پس فردا صبح
ویو جیمین :
تو دادگاه نشسته بودم و منتظر بودم دادگاه دو دقیقه دیگه شروع میشد و هنوز اون دختره دایون نیامده بود روی صندلی نشسته بودم و از عصبانیت پاهام رو محکم به زمین میزدم که یک نفر با دو اومد سمتم
ج: معلوم هست کدوم گوری هستی ؟!( عربدهه)
د: خفه شو مثلا توی دادگاهیم(اروم)
علامت قاضی: ق
ق: دادگاه رو شروع میکنیم
جیمین دست دایون رو محکم گرفت و فشار داد سمت اتاق دادگاه حرکت کرد
د:هی مرتیکه دستمو ول کن، چیکار میکنی
که دستشو از دست جیمین میکشه بیرون
وارد دادگاه شدند
جیمین با دیدن کلارا اخم غلیظی رو صورتش نمایان شد
هر دوشون روی صندلی نشسته بودن
وکیل کلارا یه پسر هم سن و سال خود جیمین بود که چشمش همش به ا.ت بود میشد گفت ا.ت صندلی کنار وکیل کلارا بود جیمین تک خنده عصبی زد و بلند شد و رو به دایون گفت
ج:بلند شو ...یاا گفتم از جات بلند شو
د: هی اروم باش باشه، چیشدع؟( اروم گفت)
ج: نمیبینی ...وکیله داره بهت نگاه میکنه بلند شو
د: خفه بابا بشین سرجات
ج: خف
ق: ساکت
که همه ساکت شدند
اغازه دادگاه رو اعلام میکنم، مشکلتون چیه ؟!
د: آقای پارک جیمین رییس شرکت هستند که برای چند ماه با خانم کیم کلارا قرار میزاشتند
برگه رو در آورد
د: این برگه سند هستش که خانم کلارا ادعا میکنند که آقا پارک جیمین تمام اموالشو به نام ایشون کردند
ج: این دروغه ...من هیچوقت اینکار رو نمیکنم
ق: ساکت
ق: ادامه بدین خانم جئون
د: بله، این کاغذیه که ادعا میکنه جناب پارک تمام دارییشون رو به....
بعد از نیم ساعت
ق: پایان دادگاه رو به نفع جناب پارک جیمین اعلام میکنم ...دادگاه بعدی از طریق پیام برای وکیل هاتون ارسال میشه
از دادگاه اومدند بیرون و تو ماشین نشستند
ج ؛ چرا جاتو عوض نکردی؟!
د: دلیلی نمیبینم که بخوام عوض کنم، تو کسی نیستی که بخوای برام تصمیم بگیری
ج: (خنده حرصی) تا وقتی که من موکلت هستم باید به حرفام گوش کنی فهمیدی ؟!
د: به تو هیچ ربطی نداره
دایون خواست از ماشین پیاده بشه که
ج:بشین ...گفتم بشیننن (داد)
ویو دایون
یلحظه سکته زدم، اما دوباره نشستم
د: چیه؟ مشکلت چیه؟ دیدی که دادگاه به نفعت تمام شد چی میخوای؟
ج: همین ؟!...هنوز دو جلسه دیگه مونده ...الانم میرم سمت خونه من تا با هم حرف بزنیم
د:چرا؟ چرا نباید بریم کافه؟ چرا چسبیدی به من؟
که ...
نظر یادت نره رفیق !
حرف های دایون : @urmaria
حرف های جیمین : @yoongi.bts.2013
میخوام سریعتر تمام شه فیکو بزارم!
ایش🗿
موکل عاشق من
پارت دوم
_
ویو پس فردا صبح
ویو جیمین :
تو دادگاه نشسته بودم و منتظر بودم دادگاه دو دقیقه دیگه شروع میشد و هنوز اون دختره دایون نیامده بود روی صندلی نشسته بودم و از عصبانیت پاهام رو محکم به زمین میزدم که یک نفر با دو اومد سمتم
ج: معلوم هست کدوم گوری هستی ؟!( عربدهه)
د: خفه شو مثلا توی دادگاهیم(اروم)
علامت قاضی: ق
ق: دادگاه رو شروع میکنیم
جیمین دست دایون رو محکم گرفت و فشار داد سمت اتاق دادگاه حرکت کرد
د:هی مرتیکه دستمو ول کن، چیکار میکنی
که دستشو از دست جیمین میکشه بیرون
وارد دادگاه شدند
جیمین با دیدن کلارا اخم غلیظی رو صورتش نمایان شد
هر دوشون روی صندلی نشسته بودن
وکیل کلارا یه پسر هم سن و سال خود جیمین بود که چشمش همش به ا.ت بود میشد گفت ا.ت صندلی کنار وکیل کلارا بود جیمین تک خنده عصبی زد و بلند شد و رو به دایون گفت
ج:بلند شو ...یاا گفتم از جات بلند شو
د: هی اروم باش باشه، چیشدع؟( اروم گفت)
ج: نمیبینی ...وکیله داره بهت نگاه میکنه بلند شو
د: خفه بابا بشین سرجات
ج: خف
ق: ساکت
که همه ساکت شدند
اغازه دادگاه رو اعلام میکنم، مشکلتون چیه ؟!
د: آقای پارک جیمین رییس شرکت هستند که برای چند ماه با خانم کیم کلارا قرار میزاشتند
برگه رو در آورد
د: این برگه سند هستش که خانم کلارا ادعا میکنند که آقا پارک جیمین تمام اموالشو به نام ایشون کردند
ج: این دروغه ...من هیچوقت اینکار رو نمیکنم
ق: ساکت
ق: ادامه بدین خانم جئون
د: بله، این کاغذیه که ادعا میکنه جناب پارک تمام دارییشون رو به....
بعد از نیم ساعت
ق: پایان دادگاه رو به نفع جناب پارک جیمین اعلام میکنم ...دادگاه بعدی از طریق پیام برای وکیل هاتون ارسال میشه
از دادگاه اومدند بیرون و تو ماشین نشستند
ج ؛ چرا جاتو عوض نکردی؟!
د: دلیلی نمیبینم که بخوام عوض کنم، تو کسی نیستی که بخوای برام تصمیم بگیری
ج: (خنده حرصی) تا وقتی که من موکلت هستم باید به حرفام گوش کنی فهمیدی ؟!
د: به تو هیچ ربطی نداره
دایون خواست از ماشین پیاده بشه که
ج:بشین ...گفتم بشیننن (داد)
ویو دایون
یلحظه سکته زدم، اما دوباره نشستم
د: چیه؟ مشکلت چیه؟ دیدی که دادگاه به نفعت تمام شد چی میخوای؟
ج: همین ؟!...هنوز دو جلسه دیگه مونده ...الانم میرم سمت خونه من تا با هم حرف بزنیم
د:چرا؟ چرا نباید بریم کافه؟ چرا چسبیدی به من؟
که ...
نظر یادت نره رفیق !
حرف های دایون : @urmaria
حرف های جیمین : @yoongi.bts.2013
۹.۷k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲