《عشق خطرناک پارت⁴》♡
تهیونگ :خداروشکر
یوری : صبحانه چی داریم ؟
تهیونگ : کیک شکلاتی
یوری:واقعا*با ذوق
تهیونگ *خنده
تهیونگ:یوری چرا تو فکری؟
یوری:خوب.....راستش شما شغلتون چیه
کوک:چی*کیک پرید تو گلوش
تهیونگ : راستی کوک باید بریم شرکت
کوک:آها آره آره راست میگی
یوری:شرکت دارین؟
کوک:*دوباره کیک پرید گلوش
تهیونگ:یکجورایی
یوری:آها پس کارمندین
تهیونگ:به .....ما .....میخوره .....که .......کارمند.... باشیم؟*اعصبانیت و جدی
یوری:خیلی
تهیونگ:ولی نیستیم
یوری:آها.
کوک:خوب دیگه بیا بریم تهیونگ
یوری:خداحافظ
کوک و تهیونگ: بای
یوری:هعی خیلی خسته ام میرم بخوابم
ویو کارینا:
یوری ساعت ها خوابید و با صدای قشنگ و نازکی که انگار میشناخت بلند شد
ناشناس :یوری عزیز دلم بلند شو
یوری:بزار بخوابم
ناشناس:یوری قشنگم بلند شو
یوری:واقعا خودتی؟*با بغض
ناشناس:ارع یوری منم مادرت
یوری:ولی شنا که مردی؟!
مادر یوری:یوری من داخل ذهن تو هستم ولی باید بهت بگم باید یکی رو انتخاب کنی
یوری:یعنی چی یکی رو انتخاب کنم؟
یوری:مامان مامان کجایی کجا رفتی؟
ویو کارینا:
یوری بلند شد و از خواب پرید هنوز داشت فکر میکرد که آیا این خواب رویا بوده و الکی بوده یا واقعی بود؟یعنی منظور مادر یوری چی بوده؟یعنی چی یکی رو انتخاب کن همينطوری غرق در افکار شده بود که با صدایی به خودش اومد
کوک:یوری یوری خوبی؟
یوری:ها آره آره خوبم کوک
یوری : صبحانه چی داریم ؟
تهیونگ : کیک شکلاتی
یوری:واقعا*با ذوق
تهیونگ *خنده
تهیونگ:یوری چرا تو فکری؟
یوری:خوب.....راستش شما شغلتون چیه
کوک:چی*کیک پرید تو گلوش
تهیونگ : راستی کوک باید بریم شرکت
کوک:آها آره آره راست میگی
یوری:شرکت دارین؟
کوک:*دوباره کیک پرید گلوش
تهیونگ:یکجورایی
یوری:آها پس کارمندین
تهیونگ:به .....ما .....میخوره .....که .......کارمند.... باشیم؟*اعصبانیت و جدی
یوری:خیلی
تهیونگ:ولی نیستیم
یوری:آها.
کوک:خوب دیگه بیا بریم تهیونگ
یوری:خداحافظ
کوک و تهیونگ: بای
یوری:هعی خیلی خسته ام میرم بخوابم
ویو کارینا:
یوری ساعت ها خوابید و با صدای قشنگ و نازکی که انگار میشناخت بلند شد
ناشناس :یوری عزیز دلم بلند شو
یوری:بزار بخوابم
ناشناس:یوری قشنگم بلند شو
یوری:واقعا خودتی؟*با بغض
ناشناس:ارع یوری منم مادرت
یوری:ولی شنا که مردی؟!
مادر یوری:یوری من داخل ذهن تو هستم ولی باید بهت بگم باید یکی رو انتخاب کنی
یوری:یعنی چی یکی رو انتخاب کنم؟
یوری:مامان مامان کجایی کجا رفتی؟
ویو کارینا:
یوری بلند شد و از خواب پرید هنوز داشت فکر میکرد که آیا این خواب رویا بوده و الکی بوده یا واقعی بود؟یعنی منظور مادر یوری چی بوده؟یعنی چی یکی رو انتخاب کن همينطوری غرق در افکار شده بود که با صدایی به خودش اومد
کوک:یوری یوری خوبی؟
یوری:ها آره آره خوبم کوک
۲.۶k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.