𝑀𝑂𝑂𝑁 𝐿𝐼𝐺𝐻𝑇 PᴀRᴛ①
ا/ت=اومااااااا کارا تموم شد
مامانت=مطمئنی؟...
ا/ت=بلهبله
مامانت=خب...غذای مرغا رو دادی؟..رفتی استبل و تمیز کنی؟..توت فرنگیارو چیدی؟...موهای گوسفندا رو کوتاه کردی؟..شیشه مربا هارو تمیز کردی؟
با یه قیافه از خودراضی جوابه اوما رو دادم
ا/ت=بله😌
مامانت=خب...حالا برو غذای اسبا رو بده...
ا/ت=اما اون کاره شوگااااااس!
مامانت=خوابه خب بچه..نمیخواد تنبل خانوم...برو ارو بچمو بیدار کن
ا/ت=سره راهی هستم بگینا...
مامانت=هستی برو...
با عصبانیت میری طبقه بالا و محکم دره اتاقه شوگا رو با پا باز میکنی
ا/ت=هوی گاوه خرناس کش...از اون تخته لعنتیت نمیخوای دست بکشی؟
شوگا=یاااااااا کیه؟
ا/ت=عمت!...بیدارشو بینم!
تو میری و شوگا بیدار میشه
توی چمنا نشسته بودی و چشمت به تهیونگ خورد که سواره اسبش بود و داشت یکم اسب سواری کار میکرد
ا/ت=یااااااااا تهیونگ شییییی!
ته نگات میکنه
ته=های های
تو میری کنارش
ته=چخبرا...
ا/ت=دقیقا دو ساعت پیش همو دیدیم!😂
ته=اها ببخشید😂
ا/ت=اَش کو؟
(اَش اسمه اسبه تهیونگ هست)
ته=حالش خیلی بده...
ا/ت=چ.چرا!؟
ته=مریض شده...دکتر گفته اش امیدی به زنده موندنش نیست
بعد ته بغضش میگیره
ا/ت=یاااا...تهته...گریه نکن رفیق
اشکات و با انگشتات پاک میکنی
ته=میای راه بریم!؟
ا/ت=اره...
همینطوری که داشتین راه میرفتین
ته=دکتر گفت یه راهه درمانش هست...یه دارو هست که گفت میتونه پیداش کنه ولی باید پولش و بدم...
ا/ت=خب چراــــ
ته=صد دلاره..
ساکت میشی
یکم فک میکنی
ا/ت=ببین من برای دانشگام...دقیقا صد دلار کنار گذاشتم..میخوایــــــ
ته=نهنهنهنه....اون ماله تو ان...یادمه از پنج سالگیت هی جمع میکردی
ا/ت=یاااا ته...اینطوری نگو ما دوستم...پولش و میدم...کاری نداره...
ته=حالا...بیخیال...
ا/ت=بیا بریم خونه ما..
ته=اره بریم...
میرین خونه تو
ا/ت=اوماااااا مهمون داریم...
مامانت میاد
مامانت=یو...تهیونگ شی...خوبی؟...اتفاقا میخواستم برم شهر کار داشتم...تو یمتونی مواظه شوگا و ا/ت باشی؟
ا/ت=یااااااااا اوماااااااا من بچه نیستم
مامانت=ربط به بچه و بزرگ نداره دو دیقه تنهاتون بزارن عینه سگ و گربه میپرین بهم
مامانت=فعلا بچه ها...شوگا خوابه ها...بزارین بخوابه بچم
ا/ت=مگه کاره دیگه ای هم بلده؟
مامانت=حسود نباش..یه کیکه سیب هم تا میام درست کن
ا/ت=چشممم🙄
مامانت لپت و میبوسه و لپه ته رو میکشه
ته=خدافس خاله
مامانت=خدافس
مامانت میره
تو میری تو آشپز خونه...
ا/ت=بیا کیک بپزیم...
ته=یسسسس
ا/ت=واستا من برم تخمای مرغارو بردارم...تو آرد و دربیار
ته باش...
تو میری و وقتی با یه سبد پر تخمه مرغ میای با صحنه ای که میبینی میخواستی هم از وحشت غش کنی هم از خنده غش کنی
قیافه تهیونگ خوده میم بود
کل هیکل و صورتش آرد بود
موهای فرفریش مخصوصا
کلا تهیونگ آرده خالص بود
مامانت=مطمئنی؟...
ا/ت=بلهبله
مامانت=خب...غذای مرغا رو دادی؟..رفتی استبل و تمیز کنی؟..توت فرنگیارو چیدی؟...موهای گوسفندا رو کوتاه کردی؟..شیشه مربا هارو تمیز کردی؟
با یه قیافه از خودراضی جوابه اوما رو دادم
ا/ت=بله😌
مامانت=خب...حالا برو غذای اسبا رو بده...
ا/ت=اما اون کاره شوگااااااس!
مامانت=خوابه خب بچه..نمیخواد تنبل خانوم...برو ارو بچمو بیدار کن
ا/ت=سره راهی هستم بگینا...
مامانت=هستی برو...
با عصبانیت میری طبقه بالا و محکم دره اتاقه شوگا رو با پا باز میکنی
ا/ت=هوی گاوه خرناس کش...از اون تخته لعنتیت نمیخوای دست بکشی؟
شوگا=یاااااااا کیه؟
ا/ت=عمت!...بیدارشو بینم!
تو میری و شوگا بیدار میشه
توی چمنا نشسته بودی و چشمت به تهیونگ خورد که سواره اسبش بود و داشت یکم اسب سواری کار میکرد
ا/ت=یااااااااا تهیونگ شییییی!
ته نگات میکنه
ته=های های
تو میری کنارش
ته=چخبرا...
ا/ت=دقیقا دو ساعت پیش همو دیدیم!😂
ته=اها ببخشید😂
ا/ت=اَش کو؟
(اَش اسمه اسبه تهیونگ هست)
ته=حالش خیلی بده...
ا/ت=چ.چرا!؟
ته=مریض شده...دکتر گفته اش امیدی به زنده موندنش نیست
بعد ته بغضش میگیره
ا/ت=یاااا...تهته...گریه نکن رفیق
اشکات و با انگشتات پاک میکنی
ته=میای راه بریم!؟
ا/ت=اره...
همینطوری که داشتین راه میرفتین
ته=دکتر گفت یه راهه درمانش هست...یه دارو هست که گفت میتونه پیداش کنه ولی باید پولش و بدم...
ا/ت=خب چراــــ
ته=صد دلاره..
ساکت میشی
یکم فک میکنی
ا/ت=ببین من برای دانشگام...دقیقا صد دلار کنار گذاشتم..میخوایــــــ
ته=نهنهنهنه....اون ماله تو ان...یادمه از پنج سالگیت هی جمع میکردی
ا/ت=یاااا ته...اینطوری نگو ما دوستم...پولش و میدم...کاری نداره...
ته=حالا...بیخیال...
ا/ت=بیا بریم خونه ما..
ته=اره بریم...
میرین خونه تو
ا/ت=اوماااااا مهمون داریم...
مامانت میاد
مامانت=یو...تهیونگ شی...خوبی؟...اتفاقا میخواستم برم شهر کار داشتم...تو یمتونی مواظه شوگا و ا/ت باشی؟
ا/ت=یااااااااا اوماااااااا من بچه نیستم
مامانت=ربط به بچه و بزرگ نداره دو دیقه تنهاتون بزارن عینه سگ و گربه میپرین بهم
مامانت=فعلا بچه ها...شوگا خوابه ها...بزارین بخوابه بچم
ا/ت=مگه کاره دیگه ای هم بلده؟
مامانت=حسود نباش..یه کیکه سیب هم تا میام درست کن
ا/ت=چشممم🙄
مامانت لپت و میبوسه و لپه ته رو میکشه
ته=خدافس خاله
مامانت=خدافس
مامانت میره
تو میری تو آشپز خونه...
ا/ت=بیا کیک بپزیم...
ته=یسسسس
ا/ت=واستا من برم تخمای مرغارو بردارم...تو آرد و دربیار
ته باش...
تو میری و وقتی با یه سبد پر تخمه مرغ میای با صحنه ای که میبینی میخواستی هم از وحشت غش کنی هم از خنده غش کنی
قیافه تهیونگ خوده میم بود
کل هیکل و صورتش آرد بود
موهای فرفریش مخصوصا
کلا تهیونگ آرده خالص بود
۷۸.۲k
۱۳ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.