ادامه پارت ۴۲
ادامه پارت ۴۲
به تعداد اشک هایمان میخندیم
دیانا
(پرستار)ایش ارسلان این دختره کیه هی فضولی میکنه.
این سری خود ارسلان جواب داد.
(ارسلان)کاشی فامیلیم کاشیه با فامیلی صدا کنید راحت ترم ایشون هم نامزدم هستن.
اگه میشه بریم.
دختره چش قری رفت و از جلوی راهمون رفت کنار.
ارسلان دستم رو گرفت و گشوندم و از دختره دور شدیم.
(من)نگا نگا دختره چس سفید به جای این که بره تنظیم باد یه وقت بال لباش کم نشه آومدخ به من میگه (دختر فضول)چه دور و زمونی شده.
ارسلان قهقهی زد که انکشتم رو تو پهلوش فرو کردم و سرعتم رو بیشتر کردم.
خودمم نمیدونم چرا حسودی کردم.
دلم میخواد سرم رو بکوبم دیوار.
پارت _۴۲
انقدر پارت رو طولانی نوشتم که به محدودیت خوردم و مجبور شدم دوتا پستش کنم😂
ببینید من چقدر خوبم عشق کنید😂
به تعداد اشک هایمان میخندیم
دیانا
(پرستار)ایش ارسلان این دختره کیه هی فضولی میکنه.
این سری خود ارسلان جواب داد.
(ارسلان)کاشی فامیلیم کاشیه با فامیلی صدا کنید راحت ترم ایشون هم نامزدم هستن.
اگه میشه بریم.
دختره چش قری رفت و از جلوی راهمون رفت کنار.
ارسلان دستم رو گرفت و گشوندم و از دختره دور شدیم.
(من)نگا نگا دختره چس سفید به جای این که بره تنظیم باد یه وقت بال لباش کم نشه آومدخ به من میگه (دختر فضول)چه دور و زمونی شده.
ارسلان قهقهی زد که انکشتم رو تو پهلوش فرو کردم و سرعتم رو بیشتر کردم.
خودمم نمیدونم چرا حسودی کردم.
دلم میخواد سرم رو بکوبم دیوار.
پارت _۴۲
انقدر پارت رو طولانی نوشتم که به محدودیت خوردم و مجبور شدم دوتا پستش کنم😂
ببینید من چقدر خوبم عشق کنید😂
۵.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.