فیک کوک پرستار بچه پارت اخر
شرمنده عکسش فرق داره عکس کوک رو پاک کردم اشتباهی
خیلی دلم برای کیم دو تنگ شده و نمیدونم حالش خوبه یا نه ولی من الان مسولیت سوهو رو به گردن دارم و باید مراقبش باشم
9 سال بعد :
دینگ دینگ
لیا: یعنی کی میتونه باشه!
سوهو : مامان تو بشین من باز میکنم
لیا: باشه پسرم
سوهو: مامان یه پسری با شما کار داره!
لیا: تا اومدم ببینم کیه از تعجب شاخ در اوردم کیم دو بود باورم نمیشه کلی بغلش کردم و گریه کردم چند دیقه بعد دیدم کوک اومد داخل با دیدن سوهو تعجب کرده بود
کوک: سلام لیا... این پسر کیه
لیا: چرا اومدی؟ این بچمه
کوک: ازدواج کردی؟
لیا: به تو مربوطه؟
کوک: گوش کن من اومدم ازت معذرت خواهی کنم
بعد از کلی بحث و توضیح جریانات :
لیا: باشه میبخشمت
کوک یدفعه یه حلقه ازدواج از تو جیبش در اورد و گفت با من ازدواج میکنی
لیا: ام....
سوهو و کیم دو : بگو اره بگو اره
لیا : بله
بچه ها من واقعا وقت نداشتم این فیک رو ادامه بدم و میدونم واقعا چرت تموم شد شرمنده بای
«پایان»
خیلی دلم برای کیم دو تنگ شده و نمیدونم حالش خوبه یا نه ولی من الان مسولیت سوهو رو به گردن دارم و باید مراقبش باشم
9 سال بعد :
دینگ دینگ
لیا: یعنی کی میتونه باشه!
سوهو : مامان تو بشین من باز میکنم
لیا: باشه پسرم
سوهو: مامان یه پسری با شما کار داره!
لیا: تا اومدم ببینم کیه از تعجب شاخ در اوردم کیم دو بود باورم نمیشه کلی بغلش کردم و گریه کردم چند دیقه بعد دیدم کوک اومد داخل با دیدن سوهو تعجب کرده بود
کوک: سلام لیا... این پسر کیه
لیا: چرا اومدی؟ این بچمه
کوک: ازدواج کردی؟
لیا: به تو مربوطه؟
کوک: گوش کن من اومدم ازت معذرت خواهی کنم
بعد از کلی بحث و توضیح جریانات :
لیا: باشه میبخشمت
کوک یدفعه یه حلقه ازدواج از تو جیبش در اورد و گفت با من ازدواج میکنی
لیا: ام....
سوهو و کیم دو : بگو اره بگو اره
لیا : بله
بچه ها من واقعا وقت نداشتم این فیک رو ادامه بدم و میدونم واقعا چرت تموم شد شرمنده بای
«پایان»
۶۶.۳k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.